|
يكشنبه 11 مهر 1389
|
به همه آقايان محترم ، علما و فضلا و اساتيد محترم حوزه و آقايان ائمه محترم جماعاتتهران و قم ، كه تشريف دارند، به طلاب عزيز، بخصوص طلاب عزيزِ غيرايرانى كه در قم مشغول تحصيل علم و معارف هستند، خوش آمد عرض مى كنم .
در آستانه سال جديد هجرى قمرى و ورود د ر عرصه بى نهايتِ ماه محرم ، ودهه عاشورا و ماه پيروزى خون بر شمشير، دو سه مطلب را لازم مى دانم عرض كنم . بخصوص كه ، با توجه بهاين جلسه و اين جمع محترم ، بعضى از آن مسائل ، ضرورت و اهميت بيشترى هم پيدا مى كند. اولين مطلبى كه به عنوان حق شناسى از ملت بزرگ و هوشيارمان لازم است عرض كنم ،تشكر از شركت وسيع مردم در انتخابات رياست جمهورى است ؛ كه حقيقتا در دنيا و در چشمتحليلگران عالم ، يك نقطه افتخارآميز، و مايه سربلندى براى انقلاب و نظام جمهورى اسلامى شد.
همچنين ، جاى شكرگزارى از مردم و سپاس از خداوند است ، كه اين انتخابات ،همچنان كه شايسته آن بود، منتهى شد به انتخاب يك شخصيّت و چهره محبوب ، كه حقيقتاعنوان رياست جمهورى ، بر او چيزى نمى افزايد. رئيس جمهورى كه شما مردم انتخابكرده ايد، يكى از اركان انقلاب بزرگ ماس ت ؛ و در اين سخن ، هيچ مبالغه اى نيست . چهرهاى كه درطول بخش عمده عمر خود، يكپارچه در خدمت انقلاب و اسلام و اين مبارزه بزرگبوده ، و جوانى خودش را يكسره در اين راه ، به پاى اسلام و انقلاب نثار كرده است . اين، براى يك ملت افتخاراست كه با يك انتخابات آزاد، د ريك محيط كاملا روشن و بى غبار، ودرحالى كه مردم مى توانند آزادانه تصميم گيرى و انتخاب كنند (در اين نوبت انتخابات، اين معنا، از هميشه واضح تر هم بود) در يك چنين محيطى ، على رغم تبليغات دشمن كه حالا عرض مى كنم دشمن چه مى خواست و چه مى كرد و به كجا منتهى شد و بعداز اين چهمى كند اين ملت ، اين رشد و اين درك والا را نشان داد، و يك چهره بى غبارِ بى خدشهروشنِ افتخارآميز را، كه سرگذشت او، سرگذشت فداكارى است ، براى رياست جمهورى انتخاب كرد. قبل از اين انتخابات ، تبليغات جهانى ، مثل يك توفانْ مشغولِ كار بود.
البته ملت عزيزما، خوشبختانه ، براثر بى اعتنايى به اين راديوها و بوقهاى بيگانه ، خيلى سر وكارى با اين تبليغات دشمن ندارد. ولى ما و كسانى كه دست اندركار هستند، به طورروشن مى ديديم كه د شمنْ براى اينكه شايد بتواند انقلاب اسلامى را از انتخاباتِعمومى با شركت قشر عظيمى از مردم ، محروم كند، يقه درانى مى كند. از دو ماه پيش ازانتخابات ، يا شايد هم بيشتر، شروع كردند به انواع و اقسام تبليغاتِ مستقيم وغيرمستقيم واستفاده از هركس وناكس ، مِن جمله از فراريها و تفاله هاى رژيم گذشتهوضدانقلاب بى آبرو و بى حيثيت ؛ تا شايد بتوانند از هر طريقى كه شده است ، بهانتخابات ضربه وارد كنند.
در روز انتخابات ، اينها ديدند كه در ايرانْ چه خبر است .با وجود اينكه فصل امتحانات مدارس و فصل كشاورزى است ، درعين حال ، ديدند كه مردم پاى صندوقهاى راءى جمع شدند، و قريب به هفده ميليون نفر درانتخابات شركت كردند؛ كه از اول انقلاب تا به حال آن طوركه آمارنشان مى دهد درهيچ انتخابات رياست جمهورى ، مردم به اين تعدادشركت نكرده بودند. بديهى است كه دشمن از اين ضربه ، به شدت پريشا ن و آشفته شد. تبليغات دشمن ، و عمده اين تبليغات ، دست صهيونيسته است .
اين خبرگزارى هاى معروفى كه در دنيا هستند، اغلبشان متعلّق به صهيونيستها هستند. بعضى از راديوهاى معروف دنياهم ، متعلق به آنهايند. صهيونيستها هم در اين منطقه ،مثل سگِ زنجيرىِ استكبار عمل مى كنند. پ ارس كردن و پاچه گرفتن و به اين و آن پريدن، شاءن صهيونيستهاست . از آنها، غير از اين هم انتظارى نيست . و البته ، كسى هم ، اهميتى به آنها نمى دهد.
اما اگر كسى به وضع تبليغات اينها در برهه هاى مختلف نگاه كند،چيزهاى شگفت آورى را احساس مى كند. اگر كسى به تبليغات نگاه مى كرد، مى فهميد كه براى آنها، انتخابات ايران ، وبخصوص انتخابات رياست جمهورى ، چقدر مهم است ! چقدر براى آنها مهم استْ كارى كنندكه مردم در انتخابات شركت نكنند! اين را از تبليغات آنها، مى شد فهميد. ولى تودهنى خوردند. ملت ايران ، با حضور خودشان ، به آنها تو دهنى زدند. شما ملاحظه بفرماييد:كشور ما، مثل فلان كشور اروپايى نيست ، كه از اين سرِ كشور تا آن را، در ظرف دوساعتبشود طى كرد.
در آنجا، كشورها كوچك است و جاده ها اتوبان . اما در كشور ما، كه بعد ازانقلاب ، اين همه جاده كشى شده اس ت ، درعين حال ، هنوز روستاهايى وجوددارد كه دسترسى به آنها، آسان نيست . شصت هزار روستا درنقاط مختلف كشور گسترده است ؛ و تقريباًنيمى از جمعيت را در خودشان جا داده اند. صندوق راءى هم ، به بسيارى نمى رسد. به آنهايى هم كه مى رسد، نيم ساعت ، يك ساعتى بيشتر در يك ده نمى ماند. همه اينها موجبمى شود كه آرا كم شود. اما در عين حال ، از جمعيتى كه شرايط راءى دادن را دارند، هفدهميليون كه درصد بالايى هم هست راءى مى دهند. اين ،اقبال مردم است .
اين ، علاقه مردم به انقلاب است . اين ، حضور مردم در صحنه است . و اين است كه تودهنى به تبليغات سوء استكبار به حساب مى آيد. بعد هم اين انتخاب ؛ يعنى انتخاب آن چنان چهره و شخصيتى ! حالا بعد از انتخابات ، كه توى دهان آنها خورده است ، باز تبليغاتشان به نحو ديگرى شروع شده است : تحليل كرده اند و نتيجه گرفته اند كه مردم ايران ، با انقلاب وجمهورى اسلامى قهرند! مى خواهند چيزى را به زور ثابت كنند؛ و معلوم است كه جز بهمغزهاى عليل خودشان و پ يروانشان ، بركس ديگرى چنين حرفى ثابت نمى شود. ملتايران بايد خدا را شاكر باشد كه در اين برهه ، توانست دشمن را به خشم بياورد.حضور شما مردمِ ايران در صحنه انتخابات ، و شركتتان در اين انتخابات عظيم و تعيينكننده و مهم ، استكبار جهانى و عمّال و بوقها و تبليغات چيهايشان را تا سر حد جنونعصبانى كرد. خدا از شما راضى باشد، ملت عزيز. كار بزرگى انجام داديد. من مى خواهم اين نكته را هم عرض كنم كه ، دولتمردان جمهورى اسلامى ، بايد قدر اينفداكارى مردم و حضور آنها در صحنه را بدانند.
مبادا مسئولينِ بخشهاى مختلف كشور، درتحليل اشتباه كنند، و خيال كنند كه شركتِ وسيعِ مردم در انتخابات ، معنايش اين است كهآنها از يك ايك كارهاى مسئولين خشنودند. اين جور نيست . مردم ، انقلاب را دوست دارند، امامرا دوست دارند، دولت جمهورى اسلامى را دوست دارند، نظام را دوست دارند. معنايش اين نيستكه مردم ، روى يكايك كارهاى مسئولين بخشهاى مختلف ، صحّه مى گذارند. مسئولين بايد حواسشان راجمع كنند. بايد به خودمان برگرديم .
همه ما بايد ببينيمكارهايمان چه قدر براى اين مردمِ فداكار و عزيزو هوشمند و با گذشت ، شايسته است . واگر ديديم كه بخشى از كارهاى ما شايسته نيست و اين را فهميديم ، مردانه همت كنيم وكارمان را اصلاح كنيم . مردم ، اين را از مامى خواهند. مردم ، اين را از مسئولين مى خواهند.مسئولين بايد دو چيز را درسرلوحه كارهاشان قرار بدهند: يكى گزينشِ خوب . يعنى انسانهاى پاك ، امين ، دلسوز، صميمى و مردم دوست را انتخاب كنند. براى اين كار بزرگيار گرفتن ، كار مهمى است .
اين جور نباشد كه به هركس و ناكسى اعتماد كنيم ؛ مردم رامواجه كنيم باكسى كه براى مردم ، يا براى كار مردم ارزشى قائل نباشد، و به فكر خودش باشد. اين ، يك نكته است ؛ كه مسئولين بايد رعايت كنند. دوم اينكه ، اين خدمت و اين مسئوليت را، براى بهره دنيايى خودشان ، نخواهند. مسئولِ دراين نظام ، بايد دندان لذايذ بى شمارى را بكَنَد. از خيلى لذتها بايد بگذرد. كما اينكه مى بينيم ، بحمداللّه ، هم مى گذرند. من يك وقت گفتم : ((اگر امروز مسئولين جمهورى اسلامى ، با آنچه كه در زمان اميرالمؤ منين بود، تفاوت زيادى دارند، با مسئولين امروزدنيا هم تفاوتشان بسيار زياد و فاصله شان ناپيمودنى است .
آن كسانى كه در دنيارئيس جمهور يا وزير مى شوند، مجموعه اى از لذايذ و استفاده هاى شخصى را، درطول مدت مسئوليت خودشان ، بر اى خودشان رديف مى كنند. اصلا به شوق همانها جلو مىآيند. غالبا اين جور است . و البتّه ممكن است مواردى هم استثنا باشد. لذا، شما مى بينيدخوشبخت ترين رئيس جمهورهاى غالب كشورهاى غربى ازجمله امريكا آنهايى هستند كهتوانسته باشند در اواخر دوران رياست جمهورى شان ، با چند تا شركت و كمپانى مذاكرههايى كنند، و بعد از دوران رياست جمهورى ، بشونددلال و مشاور اقتصادى آن شركتها.
كار آنها اين جورى است . البته اگر به خاطر جرايمقبلى شان ، كارشان به زندان و دادگاه و محاكمه نيفتد؛ كه بسيارى ، اين طورى مى شود.اين كجا و جمهور ى اسلامى كجا، كه مسئولش براى خود حسابى باز نمى كند؛ و نبايدبكند! بايد يك زندگى معمولى را بگذراند. به قدرى كه بتواند براى مردم كار كند،بايد متمتع بشود. و از بسيارى لذايذ و تمتعات ، بايد چشم بپوشد. اين ، قدردانى از كار مردم است . و اين طور كه باشد، دنياى استكبار، با همه جنجالهايش ،تبليغاتش ، و تندخويى هايى كه مى كند، كارى از پيش نمى برد. لابد مى بينيدبعضى از اين سياستمداران نپخته و نسنجيده دنيا، مى نشينند اينجا و آنجا، و عليه ملتها،كشورها، و حقاي ق عالم ، بنا مى كنند به حرفهاى آن چنانى و بى معنا واباطيل برزبان جارى كردن .
يك نمونه اش همين حضراتِ مسئولينِ كنونى امريكا هستند؛كه درگير و دار مشكلات فراوان داخلى شان ، كه كمر اين تشكيلات چندماه روى كارآمدهجديد رادارد مى شكند، براى اينكه خودشان را از زير بار اين مشكلات خلاص كنند، آنسياستمدار ضد ايران ، آن وزيرخارجه ضدايرانِ بدخلقِ تند خويشان را مى فرستنداينجا و آنجاى دنيا، كه مرتب عليه اين كشور و آن كشور حرف بزند. هر چند مردم عزيز ما،به حرفهاى او و بالاتر از او و اربابهاى آنها هم اعتنايى نكردند ، و هرگز جز لبخندمسخره آميز، چيزى به آنها تحويل ندادند. اما موضوع دوم ، موضوع محرم و تبليغات است : اساس دينْ با عاشورا پيوند خورده ، وبه بركت عاشورا هم باقى مانده است . اگر فداكارىِ بزرگِ حسين بن على ، عليه السّلام ، نمى بود كه اين فداكارى ، وجدان تاريخ را به كلى متوجه و بيدار كرد درهمان قرن اول يا نيمه قرن د وم هجرى ، بساط اسلام به كلّى برچيده مى شد.
قطعا اينجور است . و اگر كسى اهلِ مراجعه به تاريخ باشد و حقايق تاريخى را ملاحظه كند، اينرا تصديق خواهد كرد. چيزى كه وجدان جامعه اسلامى را در آن زمان برآشفت واسوه والگويى براى بعديها شد، همين حادثه عجيبى بود ك ه تا آن روز در اسلام سابقهنداشت .
البته ، بعد از آن ، نظاير بسيارى پيدا كرد، اما هيچ كدام از آن نسخه ها، مطابقاصل نبود. امت اسلام ، شهيدان زيادى داد: شهداى دسته جمعى داد. اما هيچ كدام به پاىحادثه عاشورا نرسيد. حادثه عاشورا، در اوج قله فداكارى و شهادت باقى ماند؛ وهمچنان ، تا قيامت ، باقى خواهد ماند. كه ((لايوم كيومك يا اباعبداللّه .)) ما شيعيان ، از اينحادثه ، خيلى بهره برده ايم . البته غير شيعه هم ، استفاده كرده اند. همين الان ، در كشورمصر، مسجد ((راءس الحسين ))، آنجا كه خيال مى كنند سر مقدس آن بزر گوار مدفون است ،محل تجمع عواطف مردمِ محبِ اهل بيتِ مصر است .
ملت مصر، ملت خوبى هستند. كار به رژيم ودولتشان نداريم . ملتِ محبِ اهلِ بيت هستند. همه جاى دنيا، متاءثر از اينهايند. اما شيعه ، ازاين واقعه ، يك استفاده فوق العاده كرده است . ما دين را به وسي له اين حادثه حفظ كرديم ؛احكام را براى مردم بيان كرديم ؛ عواطف مردم را در خدمت دين و ايمان قرار داديم (((ما))،يعنى طايفه روحانيون و مبلغين ، در طول چند قرن گذشته ) و آخرين بركت عظيم اينحادثه ، همين انقلاب شكوهمند ماست ؛ كه اگر حادثه كربلا و اسوه گيرى از آ ن نبود، اين انقلاب پيروز نمى شد.
امام بزرگوارمان كه در محرمسال 57 فرمودند ((ماهى كه خون بر شمشير پيروز است ))، اين خط و اين درس را، ازمحرم دادند. سراغ جنگ هم كه برويد، همين است . آقايان مبلغين ، وعاظ، گويندگان مذهبى ، خوانندگان و مداحهاى مذهبى ، فراموش نكنند كه در زمان ما، نمونه كاملى از حوادث عاشورا، همين بسيجيهايند. همين بچه ها و جوانهاى بسيجاند. اين ، يادتان نرود.
عده اى از آنها شهيد شدند، عده اى هم هستند. اينهايى كه هستند ،اگر شهيد نشدند، به خاطراين نبود كه از شهادت گريختند. رفتند به سراغ شهادت ؛امّا شهادت به سراغ آنها نيامد. فراموش نشود كه ماجراى عاشورا و محرم ، با شهداى ما وبابقاياى آن بسيجيها كه امروز، بحمداللّه ، از پير و جوان در جامعه ما زيادند، پيونددارد. اين ماهِ تبليغ ، مقابل ما و شماست . مواظب باشيد از اين ، حداكثر بهره را در راه دين وبراى خدا، ببريد. در ماه محرم ، معارف حسينى و معارف علوى را كه همان معارف قرآنى و اسلامىِاصيل و صحيح است براى مردم بيان كنيد.
بنده مكرر عرض كرده ام : منبرِ بى مطالعهرفتن (منبرى كه انسان برود، بگويد: ((حالا ببينيم چه خواهيم گفت ))؛ و هرچه به دهانشبيايد در منبر بگويد)، گاهى حرف سست ، گاهى خداى ناكرده ،نقل نادرست ، خداى ناخواسته ، حرفى كه موهن مذهب باشد، اينها ناسپاسى در حقعاشوراست . امروز، آقايان محترم ، روحانيون ، علما و خطباى گرامى و زحمتكش و ارزشمند؛جوانان ما، با ذهن سيال خودشان سؤ الهايى دارند.
اين سؤ الها را ن بايدحمل بر ايرادگيرى كنيد. تا يك جوان ، سؤ الى كرد، بگوييم : ((آقا، ساكت !)) گويادارد كفر مى گويد! جوان است . ذهن جوان ، سيال است . افكار غلط، استدلالهاى نادرست ، درهمه جاى دنيا امروز، با اين روابط صوتى و بصرى اى كه وجود دارد، گسترده است . اينجوان ما، بر ايش سؤ ال به وجود مى آيد. و چه كسى بايد اين را برطرف كند؟ من و شمابايد برطرف كنيم . اگر شما نرويد و آن خلا فكرى ، را به شكل درست پر نكنيد يا آن سؤ ال و اشكال را برطرف نكنيد، كس ديگرى مى رود و به شكل غلط، جواب او را مى گويد.
روحانى بايد با انديشه ناب اسلامى از بهترينش ،مستدل ترينش ، قوى ترينش مجهز باشد. و ما اين جور انديشه ها و حرفها، بسيار داريم .يك نفر مثل شهيد مطهرى ، رضوان اللّه تعالى عليه ، يك جامعه دانشگاهى را درمقابل خود، به قبول و اذعان و تسليم وا مى داشت . در همان دانشكده اى كه آن بزرگوارتد ريس مى كرد،كسانى بودند كه به طور صريح ، ضد دين تبليغات مى كردند و درسمى گفتند. آن بزرگوار، نرفت با آنها دعوا كند و دست به يقه شود.
حرف زد، فكر داد،حقايق را گفت ، از ذهنيت صحيح استفاده كرد؛ و فضا را قبضه كرد. پيش از انقلاب ، اين گونه بود. پيش از انقلاب ، روحانيونى كه با اين دانشگاهها ومحيطهاى فكرى جوان و احيانا مرتبط با افكار بيگانهاتصال داشتند، ابزارى كه قدرت و زورى به آنها بدهد، نداشتند. اما فضا، در قبضهآنها و به دست آنها بود. در يك مسجد، يك روحانى مى ايستا د براى مردم حرف مى زد؛ و مى ديديد كلاسهاى درس در دانشگاه ، تعطيل يا خلوت مى شد، و مى رفتند پاى صحبت اينآقا؛ كه چهار كلمه تفسير از او بشنوند يا نهج البلاغه او را ياد بگيرند. قبل از انقلاب ، اين طور بود. ما بايد اين جورى خودمان را مجهز كنيم .
منبرها، اين جوربايد باشد. البته ، اين ، مخصوص منبرها هم نيست . من نسبت به همه مراسم عزادارىعرض مى كنم . نوحه خوانى هم همين جور است . روضه خوانى هم همين جور است . مرحوم((حاجى نورى ))، رضوان اللّه عليه ، كتاب نوشت ، درباره شرايط روضه خوان . ((لؤلؤ و مرجان ؛ در شرايط پله اول و دوم منبر روضه خوانان ))، اسم كتاب ايشان است .روضه خوانى هم شرايط دارد. مداحى هم شرايط دارد. نوحه سينه زنى خواندن هم شرايطدارد. بايد آن كسانى كه اينها را تهيه مى كنند، مى سرايند، مى خوانند، مواظب باشند كه درست برطبق معارف اسلامى حرف بزنند، تا اين سينه زنى ، اين روضه خوانى ، ايننوحه خوانى ، قدمى باشد در راه عروج مردم به اوج قله افكار اسلامى .
اين ، امروزبراى ما لازم است ؛ و بايد سعى كنند كه از اباطيل و مطالب خلاف و كارهاى ناشايسته وبعضى از كارها كه وهن مذهب است و حقيقتا شايسته دستگاه حسين بن على ، عليه السّلام ،نيست ، اجتناب بشود. اميدواريم كه خداوند متعال بركات و فضل خودش رانازل كند، و مشمول ادعيه زاكيه ولى عصر، ارواحنافداه ، باشيد؛ و اين ماه محرم را، ماهرشد و اعتلاى جامعه اسلامى قرار بدهد.
والسّلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته
|
|