ويژه‌نامه‌ها
مصباح المنير
 
 
حوزه‌هاي علميه
در كلام
حضرت امام خمينـي«ره»و مقام معظم رهبري «مدظله العالي»
 
 
مستندِ نگاه نو به ساختار و تشكيلات
شوراي عالي حوزه‌ علميه
 
 
 
تنظيم از:
مديريت ارتباطات
مركز مديريت حوزه‌هاي علميه خواهران
 
 
آموزش و متغيرهاي زماني و مكاني
توجه به تاثير عوامل و متغيرهاي زماني و مكاني در آموزش، ضروري است؛ چه بسا دستاوردهاي جديدي به همراه داشته باشد.
صحيفه نور، ج21، ص 98
اخلاق و تهذيب براي جوانان حوزه
من از بزرگان حوزه خواهش مي‎كنم، درس اخلاق و تهذيب را براي جوانان مستعد، روشن و نوراني ـ كه در اين حوزه فراوان هستند ـ جدي بگيرند.
مجموعه بيانات رهبري، سال 1374، ص 148
تبليغ ـ برهه كنوني بهترين فرصت براي تبليغ و احكام اسلامي
 «در طول تاريخ هزار و چهارصد سالة اسلام، به گمانم هيچ برهه‌اي را نداريم كه علماي دين، چنين فرصتي براي تبليغ احكام اسلامي پيدا كرده باشند؛ نه در دوران ائمه، نه بعد از دوران آنها، نه در دوراني كه حكومت‌هاي طرفدار فقه حنفي و شافعي در ايران بر سر كار بودند و نه در دوراني كه پادشاهان طرفدار فقه جعفري در كشور ما بودند. در هيچ يك از اين دوره‌هاي گوناگون، براي علما چنين فرصتي پيدا نشده بود كه امروز پيدا شده است.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با علما و روحانيون دامغان، 15/4/1367
تبليـغ
«فرصت عظيم و عزيزي است و ما امروز بايد بتوانيم به عنوان مبلّغان دين، نقش كارآمد و ماندگاري ايفا كنيم. خداي متعال، از ما سؤال مي‌كند. اين، وظيفة ماست و بايد خودمان را آماده كنيم.
            برادران عزيز! امروز، فرصت عظيمي در اختيار روحانيت است. هيچ وقت در طول تاريخ، بعد از زمان رسول اكرم (ص) تا امروز، چنين فرصتي در اختيار دعات دين نبوده است. دعوت كنندگان دين، چه موقع چنين فرصتِ به اين مغتنمي را در اختيار داشته‌اند؟»
بخشي از سخنراني مقام معظم رهبري در ديدار با روحانيون و وعاظ در آستانه رمضان

تهاجم فرهنگي از نگاه مقام معظم رهبري«مدظله العالي»
يكي از وظايف اساسي شما آقايان ـ كه علماي ديني هستيد ـ تربيت عالم ديني مطلع و آگاه است. مدارس ديني را تقويت كنيد. طلبه‌هاي جوانتان را با معلومات اسلامي قانع كنندة مغزهاي نسل جوان‌، مجهز كنيد.همة دشمنان ما‌، با استفاده از ثروت بي پايان‌، تجربه‌هاي فراوان و مغزهاي قوي‌، علاوه بر آنچه كه تا حالا نوشته‌اند‌، براي القاي شبهه در فكر اسلامي و ايمان اسلامي مردم‌، هزاران كتاب خواهند نوشت و هزاران مقاله تنظيم خواهند كرد‌، هزاران شبهه رها خواهند كرد‌، تا در ذهن و مغز و دل مردم بنشيند وجاگير بشود. در مقابل اين تهاجم فرهنگي‌، چه كسي بايد ايمان مردم را حفظ و مسلح كند و ذهنشان را مجهز نمايد؟ اين وظيفة‌علماست.
كتاب حوزه وروحانيت، جلد 2، صفحة 97
در حال حاضر، يك جبهه بندي عظيم فرهنگي كه با سياست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه‌ها همراه است‌، مثل سيلي راه افتاده تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامي نيست؛ بسيج عمومي هم در آن جا هيچ تاثيري ندارد؛ آثارش هم به گونه‌اي است كه تا به خود بياييم‌، گرفتار شده ايم؛ مثل يك بمب شيميايي نامحسوس و بدون سرو صدا عمل مي‌كند. فرض كنيد در محوطه‌اي يك بمب شيميايي بيفتد كه احدي نفهمد كه اين بمب در آن جا افتاد ؛ولي پس ازهفت، هشت ساعت ببينند صورتها و دستهاي همه تاول زده است. الان‌، در مدرسه‌ها و داخل خيابانها و جبهه‌ها و حوزه‌هاي علميه و دانشگاههاي ما، ناگهان نشانه‌هاي اين تهاجم تبليغي و فرهنگي را خواهيد ديد. الان مقداري هم آن را مي‌بينيد و بعداً هم بيشترخواهد شد. يك كتاب چاپ مي‌شود، يك فيلم توليد مي‌شود و به صورت ويدئو‌، داخل كشور مي‌آيد و زمينة چنين تهاجمي را فراهم مي‌كند.... هدف اين تهاجم با چنين ابعادي‌، اسلام و انقلاب و ما هستيم...
همان، صفحة 100‌
جامعة علميه و حوزة علمية شيعه و علماي ديني تشيع،‌ در مقابل يك آزمايش عظيم تاريخي‌، بي نظير و غير قابل تكرار و بدون شبيه در گذشتة تاريخ‌، قرار دارند. اين‌، نعمتي است كه مصداق آية شريفة قرآن است :‌«و اذ تاذن ربكم لئن شكرتم لا زيدنكم و لئن كفرتم ان عذابي لشديد» در طول تاريخ هزار و چهار صد سالة اسلام‌، به گمانم هيچ برهه يي را نداريم كه علماي دين‌، چنين فرصتي براي تبليغ احكام اسلامي پيدا كرده باشند؛ نه در دوران ائمه‌، نه بعد از دوران آنها‌، نه در دوراني كه حكومتهاي طرفدار فقه حنفي و شافعي در ايران بر سر كار بودند و نه در دوراني كه پادشاهان طرفدار فقه جعفري در كشور ما بودند. در هيچيك از اين دوره‌هاي گوناگون‌، براي علما چنين فرصتي پيدا نشده بود كه امروز شده است. رهبري در سخني ديگر‌، بر اين نعمت الهي تأكيد ورزيده و: برادران عزيز!‌ امروز‌، فرصت عظيمي در اختيار روحانيت است. هيچ وقت در طول تاريخ‌، بعد از زمان رسول اكرم (ص) تا امروز‌، چنين فرصتي در اختيار دعات دين نبوده است. دعوت كنندگان دين، چه موقع چنين فرصت به اين مغتنمي را در اختيار داشته‌اند؟ آقايان علما‌، چه شيعه و چه سني! امروز‌، روزي است كه ما روحانيون بايد نشان بدهيم‌، لايق منصب ترويج دين نبوي هستيم. مسئلة ترويج دين پيامبر (ص)‌، چيز كم و شوخي نيست كه هر كسي بگويد من مروج و مبلغ و حامل و مفسر دينم. اين به زبان و در حرف‌، آسان است؛ ولي در عمل‌، كار مشكلي است.... روحانيت شيعه‌، هزار سال است كه فقه مدون و مرتب و استدلالي دارد. اين وظيفه‌اي است كه اگر ما مرد و اهلش باشيم و در اين معنا صادق باشيم‌، وقتش حالاست. چرا؟ به خاطر اين كه در دوران گذشته‌، ما ميدان و مجال كار كما هو حقه نداشتيم. من اغلب بلاد خراسان و خيلي از بلاد ايران را در دوران طاغوت رفته ام. هر جا هم مي‌رفتم،‌با علما انس مي‌گرفتم. يعني هر چند براي منبر يا غير منبر مي‌رفتم‌، اما با اهل علم آن شهر‌، حتماً انس مي‌گرفتم و آشنا مي‌شدم. من غالب علماي معروف دورة خودمان را در سراسر بلاد ايران مي‌شناسم. علما و بزرگاني بودند؛ اما از اينها كاري بر نمي آمد.
كتاب حوزه روحانيت، صفحه 139
امروز تهاجم فرهنگي عظيمي عليه اسلام هست كه ارتباط مستقيمي با انقلاب ندارد. اين تهاجم‌، وسيعتر از انقلاب و عليه اسلام است. چيز عجيب و فوق‌العاده‌اي است كه با تمام ابعاد فرهنگي و اجتماعي و سياسي‌، عليه اسلام ـ و حتي اسلامي كه در تودة مردم الجزاير نفوذ دارد ـ وارد كارزار شده است.... يك جبهه بندي عظيم فرهنگي كه با سياست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه‌ها همراه است‌، مثل سيلي راه افتاده‌، تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامي نيست. بسيج عمومي هم در آن جا هيچ تاثيري ندارد. آثارش هم به گونه‌اي است كه تا به خود بياييم‌، گرفتار شده ايم. مثل يك بمب شيميايي نامحسوس و بدون سرو صدا عمل مي‌كند. فرض كنيد در محوطه‌اي يك بمب شيميايي نامحسوس بيفتد كه احدي نفهمد كه اين بمب در آنجا افتاد؛ ولي پس از هفت‌، هشت ساعت ببينند صورتها و دستهاي همه تاول زده است. الان در مدرسه‌ها و داخل خيابانها و جبهه‌ها و حوزه‌هاي علميه و دانشگاه‌هاي ما. ناگهان نشانه‌هاي اين تهاجم تبليغي و فرهنگي را خواهيد ديد. الان مقداري هم آن را مي‌بينيد و بعداً هم بيشتر خواهد شد. يك كتاب چاپ مي‌شود‌، يك فيلم توليد مي‌شود و به صورت ويدئو داخل كشور مي‌آيد....البته شكي نيست كه مقابله با اين تهاجم‌، پول و بودجه و   
همان، صفحه 141
اين انقلاب‌، با اين عظمت و ابعاد و آثار علمي‌، از لحاظ ارائة مباني فكري خودش‌، يكي از ضعيفترين و كم كارترين انقلابها و بلكه تحولات دنياست.... وقتي انقلاب اكتبرتحقق پيدا مي‌كند‌، در طول ده‌، پانزده سال‌، آن قدر كتاب و فيلم و قصه و جزوه در سطوح مختلف‌، راجع به مباني فكري اين انقلاب نوشته مي‌شود كه در كشورهايي كه باد آن انقلاب به آنها رسيده‌، ديگر مردم احتياجي ندارند كه از كتابهاي آنها استفاده كنند! آنقدر فضاي ذهني پر شده است كه روشنفكرهاي خود كشورها مي‌نشينند راجع به مباني ارزشي و فكري آنها كتاب مي‌نويسند! در سه‌، چهار دهة گذشته‌، چه قدر ايرانيها دربارة مباني فكري انقلاب شوروي‌، به زبان فارسي كتاب نوشتند؛ چون ديگر اشباع شده بودند. يعني آنها اين قدر نوشتند كه همة‌ روشنفكرهايي كه به نحوي از لحاظ فكري با آنها ارتباط پيدا مي‌كردند‌، از لحاظ فكري اشباع مي‌شدند و بعد يك آدم مثلاً دست به قلم و با فكر و روشنفكري‌، خودش مي‌جوشيد و مطالبي غير از ترجمه‌هاي فراواني كه از آثار آنها مي‌شد ـ مي‌نوشت. ما چه كار كرده ايم؟ كاري كه ما در اين زمينه كرده ايم‌، واقعاً خيلي كم است. گاهي انسان دلش نمي‌‌ آيد كه بگويد در حد صفر‌، چون واقعاً كساني با اخلاص كارهايي كرده‌اند؛ اما اگر نخواهيم ملاحظة‌ اين جهات عاطفي را بكنيم‌، بايد بگوييم يك ذره بيشتر ازصفر.... يازده سال از انقلاب مي‌گذرد؛ خوب بود كه صدها نويسندة اسلامي‌، مباني اسلام را بنويسند.... مي‌بايست تربيت مي‌كرديم كه نكرديم. اين يكي از كارهاي حوزه است.... بيشترين مسووليت را حوزة علميه و بيش از همه قم دارد. قم‌، بايستي محصول وافري در اين زمينه مي‌داد.
همان، صفحه 144
 
چيزي كه ما امروز در جامعه مان لازم داريم و بايد در حوزه‌ها‌، پاية آن گذاشته بشود‌، عبارت از عمق بخشيدن به تفكر اسلامي در ذهن مردم است. برادران عزيز! امروز جامعة ما‌، جامعه‌اي تقريباً يكپارچه اسلامي و انقلابي است.... مسئلة رهبري اسلامي جا افتاده، مسئلة جهاد جاافتاده‌، مسئلة مبارزه با دشمنان اسلام جاافتاده، مسئلة توحيد به معناي عمليش جا افتاده و مردم‌، اينها را قبول دارند. اما من از شما سوال مي‌كنم‌، چند درصد از مردم ما هستند كه اين مباحث‌، آن چنان در ذهنشان راسخ باشد كه با تشكيك و وسوسه‌، زايل نشود؟ واقعاً روي اين مساله‌، فكر كرده‌ايد؟ اين همه جوان حزب اللهي جبهه برو‌، چند درصدشان كساني هستند كه اگر دستهاي گمراه كننده و وسوسه گر،روي ذهن اينها شروع به كار كنند‌، نتوانند آنها را از خط صحيح فكري ـ كه امروز‌، روي آن قرار دارند ـ منحرف كنند؟ من تصور مي‌كنم‌، هر چه اين درصد بالا باشد‌، باز درصد بالاي ديگري از كساني كه ممكن است تحت تاثير قرار بگيرد و اين افكار در ذهنشان عمق نداشته باشد‌، وجود دارد. عمق گرفتن تفكر اسلامي‌، چيز مهمي است.
همان، صفحه 145
حوزه بايد در متن حوادث علمي عالم باشد.امروز‌، شما بايد بدانيد و در جريان باشيد كه مثلاً در مقولة جامعه شناسي‌، در دنيا چه نظرات و چه ايده‌هايي هست و چه فكرهايي مي‌جوشد. گاهي در اين فكرها‌، عناصر مطلوبي هست؛ آن را جذب كنيد. عناصر نامطلوبي هم هست؛ قبل از آن كه بيايد‌، دفاع مناسبش را آماده كنيد و ذهنيت جامعه را واكسينه نماييد. اين طور نباشد كه وقتي آمد و يك عده رفتند و خواندند و طرفدار شدند‌، ما بگوييم كه بله‌، فلان كس در فلان قضيه‌، اين طوري گفته و اين مطلب‌، به اين دليل و اين دليل‌، درست نيست و راه برخورد ندارد!
همان مدرك
 كار فرهنگي‌، اولين خصوصيتي كه دارد. اين است كه بايد هوشمندانه باشد. كار فرهنگي‌، برف انبار نمي شود و اين طور نيست كه هر كس هر كاري از دستش بر آمد‌، بكند. اين گونه كار فرهنگي‌، به درد نمي خورد. انبوه كار فرهنگي‌، مهم نيست؛ انتظام كار فرهنگي،‌چيده شدن و گزيده شدن و هر كاري در جاي خود قرار داشتن‌، اين مهم است كه بايد هوشمندانه باشد.
مدرك پيشين، صفحه 156

حجاب و دستهاي پنهان مبارزه با آن
·    امروز متأسفانه شاهد دست‌هاي پنهان مبارزه با چادر هستيم؛ گاه در لواي روان‌شناسي رنگ‌ها و اين كه رنگ سياه رنگ نااميدي و دلمردگي و گاه در لواي نمايش فيلم‌هايي از زنان بي فرهنگ و بي سواد جاهل چادري در برابر زنان روشنفكر و تحصيلكرده‌هاي بي چادر و گاه نيز با تبليغات غير مستقيم.
ديدار با شوراي فرهنگي اجتماعي زنان 5/10/1370
حوزه و حفظ نظام
 حفظ جمهوري اسلامي، منوط به وجود حوزه علميه است،‌بنابراين بي‎نظمي در حوزه علميه، باعث آسيب به نظام و كشور است، و امام تاكيد مضاعف بر اين موضوع داشت.
صحيفه نور، ج16، ص 46
حوزه و نيازهاي نظام
اين نظام و حكومت الهي، براي عمل، اولاً به معارف و مقررات اسلامي احتياج دارد. ثانياً در برخي از جاها، به اشخاصي براي اداره بعضي از امور اين نظام نياز است كه بايستي اين دو نياز را حوزه‌ها تأمين كنند ... بعضي از كارها هم وجود دارد كه بايستي علماي دين، آنها را متصدي شوند. اين اشخاص را هم بايد حوزه علميه تربيت كند.
بخشي از سخنراني مقام معظم رهبري در آغاز درس خارج فقه، 14/6/1374
حوزه و پاسخگويي
حوزه علميه متقابلاً بايستي پاسخگو باشد. امروز اهميت حوزه‎هاي علمي فقط در اين نيست كه مي‎توانند و مي‎بايد تبليغ دين بكنند ـ كه البته اين يكي از وظايف مهم و عمده است ـ بلكه اهميت بيشتر از آن، يالااقل معادل اهميت تبليغ،‌ اهميت آموزش علمي و فني و مباني و معارف ديني است؛ اعم از فقهش، يا كلامش، يا فلسفه‎اش، يا بقيه علومي كه احتياج دارد در درجه بعد قرار گيرد. لذا اهميت حوزه‎ها و اهميت علماي دين و مدرسين علوم ديني و اهميت كار و تلاشي كه طلبه علوم ديني مي‎كند، روز افزون است. البته در اين زمينه كه چه مباحثي را بايد در حوزه‎ها اصل دانست،‌ ما بارها مطالبي عرض كرده‎ايم؛ حالا هم عرض مي‎كنيم،‌رشته‎هاي اصلي در حوزه‎هاي علميه، به ترتيب، اول فقه است، دوم كلام است، و سپس فلسفهاست. فقه، ستون فقرات حوزه‎هاي علميه است؛ علم كلام، جزو پايه‎هاي حوزه‎هاي علميه است؛ فلسفه، جزو لوازم حتمي حوزه‎هاي علميه است.
مجموعه بيانات، سا ل 78، ص 122
حوزه ـ فقه ـ اخلاق
«روزي با جمعي از اساتيد معروف و بزرگ ـ كه از چهره‌هاي نام‌آور ما در ميان آنها بودند ـ خدمت امام بوديم. يكي از آن بزرگان، راجع به حوزة قم ... مطالبي به امام گفتند. امام در پاسخ فرمودند كه شما برويد دو چيز را در حوزه محكم بچسبيد: يكي فقه و ديگري اخلاق.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در حوزه علميه مشهد، 5/1/1366

حوزه و توليد نظريه و فكر
بايد «توليد نظريه و فكر» تبديل به يك ارزش عمومي در حوزه و دانشگاه شود و در قلمروهاي گوناگون عقل نظري وعملي، از نظريه‎سازان، تقدير بعمل آيد و به نوآوران، جايزه داده شود و سخنانشان شنيده شود تا ديگران نيز به خلاقيت و اجتهاد، تشويق شوند. بايد ايده‎ها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامي با يكديگر رقابت كنند و مصاف دهند تا جهان اسلام، اعاده هويت و عزت كند و ملت ايران به رتبه‎اي جهاني كه استحقاق آن را دارد بار ديگر دست يابد.
مجموعه بيانات رهبري، سال 1381
حوزه و ترويج دين
حوزه هم به اينكه خود را به روز كند احتياج دارد. حوزه علميه قم، به عنوان قله حوزه‎هاي علميه، و به دنبال آن حوزه‎هاي ديگر علميه، بايد كاري كنند كه دين خدا در بين مردم، مورد رغبت و شوق قرار گيرد. دين را آنچنان كه خدا خواسته است، بايد به مردم ارائه دهند. اين هم احتياج به تحقيق، به نوآوري، به روشنفكري، به آگاهي از دنيا و به خالي بودن از هواها و هوس‎هاي دنيايي دارد. اگر نه در همه؛ لااقل در بخش عظيمي و حداقل در كساني كه دست‎اندر كار ومسئول هستند. لذا شما مي‎بينيد درباره مرجع تقليد، چه سختگيري‎هايي در اسلام هست: «صائناً لنفسه، حافظاً لدينه،‌مخالفاً لهواه، مطيعاً لامر مولاه».
مجموعه بيانات رهبري، سال 1372، ص 147
حوزه و توليد فكر
براي ايجاد يك تمدن اسلامي ـ مانند هر تمدن ديگر ـ دو عنصر اساسي لازم است:
يكي توليد فكر؛ديگري پرورش انسان؛
حوزه علميه‌قيانوس عظيمي است؛توليد فكردرهر زماني‌متناسب با نياز آن زمان از اين اقيانوس عظيم معارف، ممكن است.
بيانات رهبري مدظله (در جمع اساتيد حوزه علميه قم 14/7/79) مجموعه كارهاي پژوهشي حوزه بايد بتواند يك جمع كامل و يك منظومه كامل را بوجود بياورد تا همه نيازهايي را كه حوزه متصدي و مهتم به آن است، پوشش دهد.
از بيانات رهبري، سال 1379
روحانيت بايد مجموعه‎اي داشته باشد تا آن خلأهاي فكري را پيدا كند و در اختيار مبلغان بگذارد، كما اينكه در دنيا،‌ مسيحي‎ها اين كار را مي‎كنند، وقتي مي‎خواهند به فلان نقطه دنيا مبلغ بفرستند، دستگاه‎ عالي كليسا مي‎نشيند و محاسبه مي‎كند كه براي اين قسمت از دنيا، چه چيزهايي لازم است؛ حتي چگونه رفتاري لازم است تا در آنها نفوذ كند، اين را براي آن مبلغ بيان مي‎كنند.
از بيانات رهبري در جمع روحانيون، 5/11/1373
حوزه و ضرورت تعيين اهداف و جهت
اگر تشكيلاتي به وجود آمد، اما هدف روشني نداشت، يا هدف داشت ليكن برنامه‌ريزي براي رفتن به سمت آن هدف انجام نگرفت و تشكيلات بي‌كار ماند، به خودي خود، تشكيلات از هم خواهد پاشيد و اگر هم بماند، صورت بي‌جاني خواهد بود. خاصيت تشكل انساني، اين است. هدف را محدّد كنيد و مشخص نماييد كه مي‌خواهيد چه كار كنيد. هدف را از پيام امام(ره) بگيريد. امام در اين پيام، پيشنهاد و طرح خاصي را ارايه نفرمودند؛ اما اول تا آخر پيام، سرشار از جهت‌ها و اعلام لازم و تابلوهاي سر راه است كه انسان را هدايت مي‌كند. بايد هدف اين پيام مبارك ـ كه من ديدم آقايان روي آن،‌ كار خوبي كردند و نكات پيام را استخراج نمودند و روي آن تأمل و دقت كردند ـ روشن بشود و حيطه‌بندي گردد. بايد مشخص بشود كه مي‌خواهيم در حوزه چه كار بكنيم. بعد بر اساس آن هدف، برنامه‌ريزي كنيد و بر پاية آن برنامه‌ريزي، هر دستگاهي مشغول كار خودش بشود.
            اگر بتوانيد كاري بكنيد كه هر طلبة احساس مسئوليت‌داري در قم، صبح كه بلند مي‌شود، همچنان كه به فكر برنامة درس و بحث روزانه‌اش است، بداند كه براي آن هدف، چه كار بايد بكند. اين، شكل ايده‌آل كار است و حد اعلي مي‌باشد. ليكن اگر اين كار هم نشود، همين اندازه معلوم باشد كه شما مي‌خواهيد ده سال ديگر، چه اتفاقي در قم بيفتد و حوزه در ده سال ديگر، چه فرق و تفاوتي با امروز داشته باشد. اين، تعقيب همان هدف است. اين را مشخصش كنيد و بر اساس آن هدف، برنامه‌ريزي نماييد.
بخشي از سخنراني مقام معظم رهبري در ديدار با طلاب و فضلاي حوزه علميه قم، 7/9/1368
حوزه و برنامه‌هاي آينده
            ما بايد حساب كنيم كه فرضاً در سي سال آينده، اين كشور اسلامي، چند نفر قاضي مجتهد عادل لازم دارد. حوزه، بايستي اين طور خيز بردارد كه بتواند تا سي سال آينده، اين تعداد را تربيت كند؛ همچنان كه براي تربيت پزشك، به دانشگاه‌ها مي‌گوييم كه مثلاً براي بيست سال آينده، اين تعداد پزشك لازم داريم و دانشگاه‌هاي پزشكي هم، طوري برنامه‌ريزي مي‌كنند كه اين نياز تأمين بشود.
مدرك پيشين
حوزه و چشم‌انداز آينده
            «اولاً، نياز حكومت اسلامي است كه در طول تاريخ بعد از حكومت اميرالمؤمنين و امام مجتبي (عليهما الصلاة والسّلام)، ديگر حكومتي با اين خصوصيات، متّكأً بر احكام و مقررات ديني، تا امروز تشكيل نشده است. ... اين نظام و حكومت الهي، براي عمل، اولاً به معارف و مقررات اسلامي احتياج دارد. ثانياً در برخي از جاها، به اشخاصي براي ادارة بعضي از امور اين نظام نياز است كه بايستي اين دو نياز را حوزه‌ها تأمين كنند. البته، منظور اين است كه بايستي همة امور يا امور مهم را علما به دست گيرند. خير، همة مؤمنين و صلحا و اهل فكر و اهل تحقيق، در جاي خودشان قرار دارند. براي كارهاي گوناگون در كشور، متخصصاني وجود دارد كه آنها را انجام مي‌دهند. بعضي از كارها هم وجود دارد كه بايستي علماي دين، آنها را متصدي شوند. اين اشخاص را هم بايد حوزة علميه تربيت كند.»
بخشي از سخنراني مقام معظم رهبري در آغاز درس خارج فقه، 14/6/1374
حوزه و پاسخگويي به شبهات
«حاجت سوم به فعاليت‌هاي حوزة علميه، نياز روشنفكران و جوانان است. اينها، قشري هستند كه در مقابل شبهات قرار مي‌گيرند. در همه جا اولين مخاطب شبهه‌ها، روشنفكران و اهل فكر و انديشه‌اند كه غالباً در ميان جوانان و صاحبان فكر و انديشه و تحصيل كرده‌ها هستند. بسياري از مردم، شبهه به سراغشان نمي‌آيد. آنها به شبهه كاري ندارند. ايماني دارند و بر طبق ايمانشان، زندگي خوبي را پيش مي‌برند. كساني كه اهل مطالعه‌اند، با دنيا مواجه مي‌شوند و دربارة اصل دين و اسلام و معارف آن و نيز اصول و فروع و تاريخ دين حرف مي‌زنند و مرتباً شبهه القا مي‌كنند. كساني بايد باشند، تا اين شبهه‌ها را برطرف كنند. تأمين اين افراد، به عهدة حوزه‌هاي علميه است.»                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                  مدرك پيشين
حوزه و نيازهاي نسل روشنفكري و جوانان جامعه
            «حاجت چهارم، نياز جوامع مسلمان و نومسلمان است. ملاحظه كنيد الآن در اطراف دنيا چه قدر مردم به اسلام رو كرده‌اند؛ چه آنهايي كه مسلمان بوده‌اند، اما اسلام را با پيام زندگي آن نمي‌شناختند و فقط مجموعه‌اي از عبادات و خم و راست شدن و گوشة مسجد نشستن را مي‌دانستند و چه آنهايي كه قبلاً مسلمان نبودند. امروز، اسلام به عنوان كلام زندگي و پاسخ به معضلات اجتماعي و نيز به عنوان راه‌هايي از مشكلات دنياي قرن بيستم و بيست و يكم ـ كه در حال حلول است ـ مطرح مي‌باشد. آنها، اسلام را با اين ديد نگاه مي‌كنند و به اسلام مي‌گروند.
            الآن در كشورهاي غربي، از جمله در آمريكا و كشورهاي بزرگ اروپا، اسلام به سرعت در حال رشد است. اين، ادعاي يك منبري نيست كه چيزي را شنيده باشد و بگويد. خير، من از روي اطلاعات دقيق مي‌گويم كه بسياري از افراد در كشورهاي مسيحي و غربي، به اسلام گرايش پيدا كرده‌اند. آنها، اسلام را شناخته‌اند و راجع به آن سؤال دارند و مي‌خواهند اين دين را بشناسند.
            جوانان طيّب و طاهر و تحصيل كرده و با استعداد و ممتازي از اروپا ـ كه در دانشگاه‌هاي خودشان مسلمان شده‌اند ـ پيش ما مي‌آيند و دربارة مسايل اسلامي، راهنمايي مي‌خواهند. چه كسي بايد اينها را راهنمايي كند؟ چه كسي بايد به آنجا برود و در ميان آنها سكونت كند و تعليم دين و اخلاق بدهد؟ چه كسي بايد براي آنها كتاب بفرستد؟ چه كسي بايد براي آنها مسايل را تبيين كند؟ پاسخ همة اين پرسش‌ها، به حوزه‌هاي علميه مرتبط است.
            ديني كه وارد ميدان زندگي است و ضرورت‌ها و فشارها و ترس‌ها و لرزها و ضعف‌هاي دولت‌هاي ديگر، به سراغش نمي‌آيد. چه كسي بايد اين دين را بيان كند؟ آيا بمانيم، تا بي‌سوادان و يا كساني كه از اسلام هيچ اطلاعي ندارند و آن را از روي دهان ديگران شناخته‌اند، به آنجا بروند؟!»
منبع پيشين
حوزه‌ها و نيازهاي دروني
«حاجت پنجم، نياز حوزه به مدرّس و محقق و مؤلف و فنّان در فنون مختلف است. بحمدالله اين امر، در حوزه تأمين مي‌شود. محققان و مدرّسان و فنّانان و بزرگان و مجتهداني هستند كه آمادة كارند؛ ليكن اگر شما به بيست سال بعدِ حوزة علميه نگاه كنيد، مي‌بينيد اينهايي كه هستند، كمند. شما بيست سال بعد را با چشم دقيق نگاه كنيد، ببينيد چه لازم داريم؟ آن وقت خواهيد ديد، بزرگاني كه امروز در حوزه‌هاي علميه حضور دارند، تعدادشان كم است.
            يكي از مهم‌ترين نيازهاي ما، همين است. حوزه‌هاي علميه، به قصد محقق پروري و ملا پروري، ملا تربيت كنند،‌ تا اين نياز برطرف شود.»
منبع پيشين
حوزه‌ و نظام اسلامي
«ارتباط حوزة علميه با نظام اسلامي، در تدوين اصول اساسي و پايه‌هاي مقررات اسلامي خلاصه نمي‌شود؛ بلكه ربط اين دو در همة ابعاد، ربط منطقي و مبني بر تعاون است. نظام اسلامي، حوزة علميه را همچون پشتوانة معنوي خود، عزيز مي‌دارد و حوزة علميه، نظام اسلامي را همچون فضاي مناسبي براي رشد و تكامل خود، مغتنم مي‌شمرد. هر يك، كمك و پشتيبان آن ديگري است. اين درك و احساس دوجانبه، بايد روز به روز قوي‌تر و واقعي‌تر گردد.
          انگيزه‌هايي وجود دارد كه مي‌كوشد حوزه را نسبت به نظام اسلامي، بي‌تفاوت يا بدبين سازد و متقابلاً نظام اسلامي را نسبت به حوزه، بي‌اعتنا يا بيگانه گذارد. هم در حوزه و هم در محيط‌هاي تصميم‌گيري مسئولان نظام، بايد با اين انگيزه‌ها مقابله و در برابر آن،‌ هوشياري نشان داده شود.»
بخشي از پيام مقام معظم رهبري به جامعه مدرسين، 24/8/1371
حوزه بمثابه قاعده و زيربناي اصلي تمام نظام
«اگر به صورت قاعده زيربنا و روبنا بگيريم، در حقيقت قاعده و زيربناي اصلي تمام نظام، حوزه‌هاي علميه است. يك طلبه كه امروز درس مي‌خواند، مي‌داند كه اين دانش او، بناست براي پنجاه ميليون جمعيت، مورد استفاده قرار بگيرد. حالا اگر اهل تحقيق است، تحقيقات او؛ يا اگر اهل تدريس است، تعليم او به ديگران؛ يا اگر اهل تبليغ است، تبليغ و ترويج او به صورت گفتن و نوشتن؛ فرقي نمي‌كند. ... اين، وضع حوزة علميه است.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب مدرسه فيضيه، 11/9/1366
حوزه و خطراتي كه آن را تهديد مي‌كند
«حوزه‌هاي علميه، در حقيقت سازندگان فرداي اين جامعه و همة جوامع مسلمان هستند. و به همين دليل است كه مي‌خواهند حوزه‌هاي علميه را متلاشي، يا رقيق و يا بيكاره كنند. رقيق شدن، بيكاره شدن، بي‌محتوا شدن حوزه‌هاي علميه، كار و تلاشي در حد تعطيلي اين حوزه‌هاست. چه فرقي مي‌كند كه ما حوزة علميه‌اي داشته باشيم كه در آن علم نباشد، يا اصلاً حوزه‌اي نداشته باشيم.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب مدرسه مجتهدي، 29/9/1360
حوزه و ضرورت توجه خاص به مباحث كلامي
«عيب دوم، عدم گسترش كافي و لازم در باب كلام مي‌باشد كه اين،‌ حقيقتاً فاجعه است. از اين بالاتر و تلخ‌تر، فراموش شدن كلام است. حوزة اسلام و حوزة علمية اهل بيت، در درجة اول، حوزة كلام و بعد حوزة فقه بود و بزرگان فقهاي ما، متكلمين بودند. شما نگاه كنيد، در حوزه‌هاي ما «كلام» منسوخ است؛‌ در حالي كه امروز بيشترين تهاجم، از سمت مباحث كلامي است. همان‌طور كه مطرح كردم، ما در گذشته عقب بوديم و هر كس چيزي مي‌گفت، فوراً جوابش حاضر بود؛ ولي امروز اين قدر مباحث كلامي در دنيا مطرح مي‌شود كه حوزة علميه، از آنها مطلع نيست.»
منبع پيشين
حوزه و ايده‌ال‌ها
«يك مسئله اين است كه ما آن شكل مطلوبي را كه براي حوزه لازم است ـ ولو ايده‌آلي به نظر برسد ـ مورد توجه قرار دهيم. بگذاريد ايده‌آل به نظر برسد. اگر ايده‌آل‌ها نباشند، حركت كُند خواهد شد. يعني يك مقدار از ايده‌آل‌هاي دست نيافتني در واقعيت، همواره بايد مورد نظر ما باشد. ما اگر قهرمان نداشته باشيم،‌ سازندگي شخصي نخواهيم داشت.»
«اصلاً فلسفة وجود امام در تفكرات كلامي ما، اين است. امام، آن مثال اعلاست كه اصلاً بايد ما را به آن سمت بكشاند؛ مثل آن عقاب‌هايي كه بالاي سرشان، چيزي مي‌بينند و همين طور دايم پر مي‌زنند كه بالاتر بروند و به آن برسند. ممكن است كه ما هيچ وقت نرسيم؛ همان مركز دست نيافتني بايد باشد، تا ما اين حركت را با شور و شوق انجام بدهيم.
            پس، ايده‌آل‌ها ـ ولو ايده‌آل‌هايي كه در واقعيت، دست نيافتني هستند ـ بايد هميشه باشند، تا ما بتوانيم حداقل تا نيمة راه برويم؛ اگر چه آن قله هم، روزي فتح خواهد شد. به نيمة راه كه رسيديم، قله نزديك‌تر و دست‌ يافتني‌تر مي‌شود. بنابراين، آن ايده‌آل‌ها را تصوير كنيد. انسان، با آن مقداري از ايده‌آل‌ها كه به واقعيت نزديك است، يك طور برخورد مي‌كند؛ و با آن مقداري كه دور از واقعيت است، طور ديگري برخورد مي‌كند.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي مجله حوزه، 28/11/1370
حوزه و ضرورت ايجاد محيط‌هاي باز
 «ايجاد محيط‌هاي باز براي پرورش افكار است. بايد اين كار در حوزه انجام بشود و از چيزهايي است كه حوزه را زنده خواهد كرد. ... مثلاً براي فقه، مجمع بررسي مباحث تازة فقهي، مركب از هفت، هشت، ده نفر طلبة فاضل ايجاد شود و اينها مركزي داشته باشند و جلساتي تشكيل بدهند و سخنراني‌هاي فقهي بگذارند، تا هر كس هر خطابه و مطلب و فكر جديدي در فلان مسئلة فقهي دارد ـ از طهارت تا ديات، كوچك و بزرگ ـ به آنجا بياورد و آنها نگاه كنند؛ اگر ديدند اركانش درست است (نه اينكه خود حرف درست باشد) و متكي به بحث و استدلال طلبگي است و عالمانه طرح شده است؛ آن را در فهرست بنويسند و در نوبت بگذارند، تا اينكه آن فرد، روزي بيايد و در حضور جماعتي كه اعلان مي‌شود خواهند آمد؛ سخنراني كند و آن مسئله را آزادانه تشريح نمايد و يك عده هم در آنجا اشكال كنند.
            ممكن است كساني كه در آن جلسه هستند، از خود آن شخص فاضل‌تر باشند؛ هيچ اشكالي ندارد. يك مسئله كه بحث مي‌شود، اين فكر پراكنده مي‌گردد. اين طور نباشد كه تا كسي يك فكر و يا فتواي جديد فقهي ـ ولو غلط ـ داد، برخورد اول ما نفي باشد و بگوييم ببينيد، فلان كس چه فتواي چرندي در فلان مسئله داده است! بالاخره يك نظر فقهي بايد طرح شود و مورد بحث قرار گيرد و براي ابداع افكار جديد فقهي، ميدان باز شود. البته اين كار بايد با ضابطه و قانون باشد؛ نه اينكه هر كس بيايد براي خودش حرفي بزند.
            مجمعي شبيه همين، براي كلام باشد. افكار و حرف‌هاي كلامي، جلو بيايند و طلبه‌ها يكديگر را براي طرح آن، خبر كنند. بايد حرف‌ها در فضاي حوزه قابل بيان بشود و كساني كه حرف تازه‌اي دارند، بيايند بگويند. «ربّ حامل فقه الي من هو افقه منه». اي بسا، كساني كه يك مطلب فقهي را ابراز مي‌كنند، كسي مي‌شوند و از او منتقل مي‌گردد و بعد به يك مطلب خوب مي‌رسد. ممكن است آن مطلبي كه القا شده، اصلش غلط و حرف بي‌ربطي باشد؛ اما كسي كه آنجا نشسته، به مطلب جديدي برسد و ميدان و عرضة افكار جديدي باز بشود.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با طلاب و فضلاي حوزه علميه قم، 14/9/1374
دروس حوزه
«من بارها اين نكته را در اجتماعات خودمان گفته‌ام كه در نظام درسي ما، متأسفانه قرآن جايي ندارد. يعني در نظام حوزه‌اي، اين طور نيست كه هيچ درسي از درس‌هاي ما ـ درس‌هاي رسمي حوزه ـ متوقف بر مراجعة به قرآن و حديث باشد. اگر شما ادبيات و سطوح و درس خارج بخوانيد، اتفاق نمي‌افتد كه براي فهميدن يك مسئلة درسيِ مورد نيازتان، احتياج پيدا كنيد كه بلند شويد، قرآن را برداريد، باز كنيد و آيه‌اي را پيدا نماييد. اصلاًَ نظام درسي ما، احتياج به قرآن ندارد و بي‌نياز از قرآن و جداي از آن، طراحي شده است.»                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                 مدرك پيشين
حوزويان و آگاهي سياسي
«نكتة ديگر، آگاهي سياسي براي افرادي است كه در حوزه‌هاي علميه هستند. اين، جزو ضرورت حتمي است. اگر ما آگاهي سياسي نداشته باشيم، فريب خواهيم خورد. آن عالمي كه آگاه نيست و از جريانات و حركات سياسي جهان مطلع نيست، زود فريب مي‌خورد و زود اشتباه مي‌كند. كما اينكه در طول هشت سال انقلاب، روحانيوني بودن كه عالم خوبي هم بودند؛ اما فريب خطوط مغشوش سياسي را خوردند و خود وعده‌اي ديگر را بدبخت كردند.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در حوزه علميه مشهد، 5/1/1366
حوزه و ضرورت اهتمام كامل در علوم اسلامي
علوم اسلامي، مانند تفسير و حديث و فلسفه و كلام و رجال و غيرها، بايد مورد اهتمامي كامل و در متن اصلي برنامه‌هاي حوزه باشد و براي آنها، مدارس تخصصي تشكيل گردد و اين علوم كه حوزة علميه زادگاه و پرورشگاه آن است، از مهد خود بيگانه نگشته و در آنها، حوزه به غير خود، نيازمند نگردد.
بخشي از پيام مقام معظم رهبري به جامعه مدرسين، 24/8/1371
حوزه و لزوم داشتن مراكز متعدد تحقيقاتي
حوزه بايد مراكز متعدد تحقيقاتي داشته باشد، تا در تمام اين زمينه‌ها مثل يك مجموعة توليدي مرتب و مدرن كار كند و محصول بدهد. اگر چنان‌چه دستگاه در مسئله‌اي دچار سؤال شد ـ مثل مسئله زمين و موسيقي ـ و در يك چارچوب وسيع‌تر سيستم اقتصادي روابط خارجي و ارتباط با ملت‌ها و مسائل پولي و ارزش‌هاي كارگزاران حكومت و صدها مسئله از اين قبيل كه هر دستگاهي همواره با اين سؤالات از لحاظ مبنايي مواجه است كه ما بر چه اساسي قانون بگذاريم و بر چه اساسي مقررات اداري بگذاريم بر چه اساسي عمل بكنيم، بداند كه مركزي اين گونه سؤال‌ها را جواب مي‌دهد.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب و فضلاي حوزه علميه قم،1/12/1370
حوزه و وظيفه تثبيت عقيده راسخ در اذهان عمومي
تمام اصول اسلامي بايد به صورت عميق و راسخ در ذهن‌ها جا بيفتد. اين كه حكومت در جامعة اسلامي بايد از حاكميت الهي سرچشمه بگيرد يك اصل اسلامي است امّا اين اصل اسلامي بايد در ذهن جامعة ما عمق پيدا بكند. ... اين قبيل مسائل كه امروز براي مردم ما جاافتاده و قبول شده است، از روي يك ايمان صادقانه و عاشقانه است نه از روي يك ثبات عقيدة راسخ و نافذ در ذهن ما از اين نمونه، فراوان داريم. اين‌ها را چه كسي بايد درست كند؟ شكي نيست كه علماي دين و حوزه‌هاي علميه بايد درست كنند. اگر حوزه‌هاي علميه بخواهند اين چيزها را در ذهن مردم ترسيخ و تعميق بكنند راهش اين است كه در خود حوزه‌ها كار فكري به اين شكل انجام بگيرد.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع اساتيد و طلاب حوزة علميه مشهد، 10/6/1367
حوزه و نوآوري‌هاي علمي، ابتكار و خلاقيت
«حوزة علميه، مشتمل بر ميراث گران‌بهايي از روش‌ها و تجربه‌ها و اندوخته‌هاي علمي است. براي بهره بردن از اين تُراث علمي و فني و افزودن بر آن، بايد از نيروي ابتكار و خلاقيت استفاده كرد. و سلف صالح نيز با ابتكار و خلاقيت خود بوده كه توانستند دانش‌هاي ديني را به سطح كنوني برسانند. حوزه، بايد راه را بر نوآوري علمي و فنيِ فرزندان خود باز كند. ... همين سخن، دربارة سنت‌هاي ساختاري و شيوه‌هاي تعليم و تعلم، جاري است.
            بي شك، در اين مقوله نيز بسي اندوخته‌هاي ارزشمند هست كه مزاياي نظام حوزه‌اي به شمار مي‌آيد و در هر تحول ساختاري، بايد محفوظ بماند. ولي اين سخن حق، نبايد مدعاي حق ديگري را به فراموشي دهد و آن،‌ اينكه حوزه براي پيشرفت خود، بايد از ابزارها و روش‌هاي متداول در محيط‌هاي علمي استفاده كند و خود را از امكاناتي كه بشر را دركسب علم موفق‌تر مي‌سازد، محروم نسازد. در دنيايي كه تازه‌هاي ابزاري و ساختاري، به دانش‌پژوهان فرصت مي‌دهد كه تازه‌ترين دستاوردهاي ذهن بشر را به سهولت كسب كنند، روانيست كه طالب علم دين، راهي به نوآوري در روش‌هاي ناقص و معيوب نداشته باشد.»
بخشي از پيام مقام معظم رهبري به جامعه مدرسين به مناسبت تشكيل شوراي سياست‌گذاري، 24/8/1371
 
حوزه و ضرورت عمق بخشيدن به تفكر اسلامي در اذهان مردم
 «چيزي كه امروز در جامعه‌مان لازم داريم و بايد در حوزه‌ها، پاية آن گذاشته بشود، عبارت از عمق بخشيدن به تفكر اسلامي در ذهن مردم است. برادران عزيز! امروز جامعة ما، جامعه‌اي تقريباً يكپارچه اسلامي و انقلابي است. ... مسئلة رهبري اسلامي، جا افتاده؛ مسئلة جهاد، جا افتاده؛ مسئلة مبارزة با دشمنان اسلام، جا افتاده؛ مسئلة توحيد به معناي عمليش، جا افتاده و مردم اينها را قبول دارند. اما من از شما سؤال مي‌كنم، چند درصد از مردم ما هستند كه اين مباحث، آن‌چنان در ذهنشان راسخ باشد كه با تشكيك و وسوسه، زايل نشود؟ واقعاً روي اين مسئله، فكر كرده‌ايد؟
            اين همه جوانِ حزب‌اللهيِ جبهه برو، چند درصدشان كساني هستند كه اگر دست‌هاي گمراه كننده و وسوسه‌گر، روي ذهن اينها شروع به كار كنند، نتوانند آنها را از خط صحيح فكري ـ كه امروز، روي آن قرار دارند ـ منحرف كنند؟ من تصور مي‌كنم، هر چه اين درصد بالا باشد، باز درصد بالاي ديگري از كساني كه ممكن است تحت تأثير قرار بگيرند و اين افكار، در ذهنشان عمق نداشته باشد، وجود دارد. عمق گرفتن تفكر اسلامي، چيز مهمي است.»
بيانات مقام معظم رهبري در جمع اساتيد و طلاب حوزه علميه مشهد، 10/6/1376
حوزه و ايجاد ثبات عقيده راسخ در مردم
            اين قبيل مسايل كه امروز براي مردم ما جا افتاده و قبول شده است، از روي يك ايمان صادقانه و عاشقانه است؛ نه از روي يك ثبات عقيدة راسخ و نافذ در ذهن. ما از اين نمونه، فراوان داريم. اينها را چه كسي بايد درست كند؟ اگر حوزه‌هاي علميه بخواهند اين چيزها را در ذهن مردم ترسيخ و تعميق بكنند، راهش اين است كه در خود حوزه‌ها، كار فكري به اين شكل انجام بگيرد.»
منبع پيشين
حوزه و ضرورت برنامه‌ريزي جديد
«امروز، لازم است كه برنامه‌ريزي جديد داشته باشيد. حوزه، بايد برنامه‌ريزي جديد داشته باشد. ... شيوه‌هاي جديدي بايد به وجود بيايد. آن وقت، سنت‌هايي هم محفوظ بماند. اشاره كردم كه سنت‌هاي زيادي در حوزه‌هاي علميه وجود داشته است و اينها بايستي از بين نرود. يكي از اين سنت‌ها، انتخاب استاد است. الآن هم به اين سنت معتقدم. البته من نمي‌دانم كه امكانات مدرسة شهيد مطهري چه‌قدر است؛ اما خوب است كه به اين طرف حركت كنيم. بايد حلقه‌هاي درس و حوزه‌هاي درس تشكيل بشود و طلبه‌اي كه مي‌خواهد درس بخواند، بين اين استاد و آن استاد، انتخاب بكند.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب مدرسه عالي شهيد مطهري، 30/9/1362
حوزه و لزوم استفاده از نيروي ابتكار و خلاق
«براي بهره‌وري از اين تراث علمي و فني و افزودن بر آن، بايد از نيروي ابتكار و خلاقيت استفاده كرد. ... حوزه، بايد راه را بر نوآوري علمي و فني فرزندان خود باز كند. ... همين سخن، دربارة سنت‌هاي ساختاري و شيوه‌هاي تعليم و تعلم، جاري است.
            بي شك، در اين مقوله نيز بسي اندوخته‌هاي ارزشمند هست كه مزاياي نظام حوزه‌اي به شمار مي‌آيد و در هر تحول ساختاري، بايد محفوظ بماند. ولي اين سخن حق، نبايد مدعاي حق ديگري را به فراموشي دهد و آن،‌ اينكه حوزه براي پيشرفت خود، بايد از ابزارها و روش‌هاي متداول در محيط‌هاي علمي استفاده كند و خود را از امكاناتي كه بشر را دركسب علم موفق‌تر مي‌سازد، محروم نسازد. در دنيايي كه تازه‌هاي ابزاري و ساختاري، به دانش‌پژوهان فرصت مي‌دهد كه تازه‌ترين دستاوردهاي ذهن بشر را به سهولت كسب كنند، روانيست كه طالب علم دين، راهي به نوآوري در روش‌هاي ناقص و معيوب نداشته باشد.»
بخشي از پيام مقام معظم رهبري به جامعه مدرسين به مناسبت تشكيل شوراي سياست‌گذاري، 24/8/1371
حـوزه
«وقتي كه بحث سازندگي و تشكيلات و نوسازي حوزه مي‌شود، نبايد فوراً ذهن‌ها به اين طرف برود كه حالا مي‌خواهيم تمام پايه‌هاي حوزه را به هم بريزيم. نه، اصلاً چنين چيزي نيست. بايد از موجودي ارزشمند حوزة علمية قم استفاده بشود و سازماندهي و جهت‌دهي بشود و از دوباره كاري‌ها پرهيز گردد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با نمايندگان طلاب و فضلاي حوزه علميه قم، 7/9/1368
درس و لزوم بهره‌گيري از امكانات روز در حوزه
«نيايند بگويند كه بزرگان ما، همان‌طور درس خواندند، به آنجاها هم رسيدند. بزرگان ما، ابزار و وسيله‌اي نداشتند. اگر كسي مثل ابن‌سينا، در دنياي امروز، با امكاناتِ امروز درس مي‌خواند، كاري مي‌كرد كه تا هزار سال ديگر، دنيا مديون او باشد. ... آنها امكانات نداشتند و همان‌طور زندگي كردند؛ ولي امروز امكانات هست و پيشرفت‌ها وجود دارد. ما نبايد از پيشرفت، فقط لامپ و مهتابيش را در اتاقمان بياوريم؛ دنبال ابزار كار هم بايستي باشيم.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب حوزه علميه قم، 1/12/1370
حوزه و مسائل مبتلا به آن
«برخي از اين مسايل، عبارتند از: طبقه‌بندي مراحل تحصيلي طلاب در قم، تعيين رشته‌هاي اختصاصي و مواد درسي آن، تهية كتب درسي مناسب و در صورت امكان، تغيير در كتب درسي كنوني، تعيين مدارسي براي رشته‌هاي مختلف كه طبق برنامه‌هاي درسيِ معيّن اداره شوند، مدارس ويژه براي تربيت افرادي جهت اشتغال در مشاغل خاص يا متناسب با روحانيون، تعيين پايان‌نامه‌ها و شهادات مخصوص حوزة علميه براي درجات مختلف علمي، شناسايي استعدادهاي برجسته براي تحقيق يا تحصيل و تهية امكانات براي پرورش آنها، رسيدگي به وضع معيشتي طلاب، ... تدوين مقرراتي براي كيفيت زيست عمومي طلاب، فراهم آوردن حوزه‌هاي درس اخلاق و ترويج معنويت و سلوك روحاني و روحيه زهد و عفاف و ساده‌زيستي و امثال آن در حوزه، تأسيس واحدهاي علمي با گرايش‌هاي نو و ابتكاري و كمك به هر آنچه از اين قبيل كه در حوزه هست، تشكيل مدارس ويژة تربيت مبلغ و مدرس براي داخل و خارج از كشور ... .»
بخشي از پيام مقام معظم رهبري به جامعه مدرسين به مناسبت تشكيل شوراي سياست‌گذاري، 24/8/1371
نظام كنوني در حوزه پاسخگوي جهان اسلام نمي‌باشد
من معتقدم كه حوزه با نظام كنوني آن، قادر به انجام وظايف خود در جهان اسلامي نمي‌باشد؛ زيرا نظام تدريس در حوزه، به نحوي است كه تنها فارغ‌التحصيلان آن افرادي هستند كه متخصص در شريعت اسلامي مي‌باشند و نه در اسلام. آن گونه كه ملاحظه مي‌كنيم مي‌بينيم دروس عقايد مورد اهميت قرار نمي‌گيرد؛ لذا نمي‌بينيم پيشرفت و نوآوري در علم كلام به وجود آمده باشد و يا در مورد فلسفه كه هرگونه نوآوري را فاقد است و يا تفسير قرآن هرگز درس اساسي در حوزه به شمار نمي‌آيد. نمي‌بينيم در حوزه درس‌هايي در بررسي اديان جهاني باشد. طلبه‌ها هيچ‌گونه اطلاعي از (اديان) يهودي يا نصراني با بودايي و يا مذاهب هند ندارند. در حوزه، بحث‌هايي درباره بررسي مذاهب اسلامي نداريم. ما در حوزه، به عنوان جزئي از جهان اسلام، مي‌خواهيم ببينيم نظر ديگر مذاهب اسلامي از جهان عقيدتي مذهبي و شرعي درباره ما چيست؟ ما در حوزه، بحث‌هايي درباره جريان‌هاي فكري و سياسي معاصر از قبيل ماركسيسم ملي گرايي و ... نداريم؛ از اين رو مشاهده مي‌كنيم، حوزه با روش كنوني، هرگز نمي‌تواند براي جامعه، علماي مسلماني كه قادر به حلّ مشكلات آنان باشند تقديم كند.
... ما معتقديم كه در عين حالي كه بايد جهت عمق درس حوزه باقي باشد بطوري كه طلبه را براي رسيدن به مرحله اجتهاد آماده كند... معتقديم و تأكيد مي‌كنيم كه ضروري است كه درس‌هاي حوزه توسعه داده شده به نحوي كه طلبه پس از پايان مراحل درس حوزه، حداقل، اطلاعات عمومي را داشته باشد ... و سپس با تكيه بر آن معلومات در رشته معين از قبيل فلسفه و يا غير آن تخصص و خبرويّت پيدا كند تا بدين وسيله بتوانيم در درگيري‌هاي فكري كه ميان كفر و اسلام وجود دارد ايستادگي كرده و با آنها مبارزه نموده و بر آنها فائق آييم.
علامه سيد محمد حسين فضل‌الله، مدرك پيشين، ص 103 ـ 102
حوزه و برنامه‌هاي علمي
«علوم اسلامي، مانند تفسير و حديث و فلسفه و كلام و رجال و غيرها، بايد مورد اهتمامي كامل و در متن اصلي برنامه‌هاي حوزه باشد و براي آنها، مدارس تخصصي تشكيل گردد و اين علوم كه حوزة علميه زادگاه و پرورشگاه آن است، از مهد خود بيگانه نگشته و در آنها، حوزه به غير خود، نيازمند نگردد.»
بخشي از پيام مقام معظم رهبري به جامعه مدرسين، 24/8/1371
حوزه و ضرورت تربيت متخصصين در ابواب فقه
در همين ارتباط، آيت‌الله‌العظمي اراكي، نظر مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري، مؤسس حوزة علمية قم، را چنين نقل مي‌كند:
«حاج شيخ مي‌فرمودند: هر بابي از اين ابواب يك متخصص لازم دارد چون ابواب فقه خيلي متشتّت و اقوال و ادّلة عقليه و نقليّه و اجماعاتش تتّبع زياد مي‌خواهد و افراد سريع‌الذهن لازم دارد و اين عمر انساني كفايت نمي‌دهد كه پنجاه باب به طور شايسته و آن طور كه بايد و شايد تحقيق شود؛ پس خوب است براي هر بابي يكي شخصي متخصص بشود، مثل اين كه در طب متخصص وجود دارد: يكي متخصص گوش است، يك متخصص اعصاب، يكي متخصص چشم و ... هر كسي يك تخصص دارد و ... . حاج شيخ مي‌فرمود: يكي متخصص طهارت باشد يكي متخصص خمس باشد و همين طور و آن وقت هر سؤال و استفتايي كه مي‌آيد به متخصص آن ارجاع دهيم تا او بدهد.»
آيت الله فياض، تأملي در نظام آموزشي حوزه، ص 98
حوزه و فقها، اساتيد، مبلغين و علماي بلاء
«چهار رشته، فنّان و متخصص و متبحر لازم دارد كه در اين كار، اوحدي و پيشرفته باشند. ... در درجة اول، فقهاي بزرگ هستند. حوزه، بايستي براي به وجود آوردن فقهاي بزرگ، خيز بردارد، تا در بين اينها، مراجع تقليد و علماي بزرگ شهرستان‌ها ... و شخصيت‌هايي كه در هر شهري، خلقي بتواند از علم و معرفت آنها استفاده كند، به وجود بيايد. بنابراين، در درجة اول، حوزه بايد براي ساخت و خلق اين‌گونه افراد، دامن همت به كمر ببندد.
            در درجة دوم ـ كه اهميت آن، كمتر از اين نيست ـ محققان و اساتيد پيش برندة علمند كه داخل حوزه‌ها مي‌مانند، تا علم را پيش ببرند و تحقيقات جديد بكنند. اي بسا، كسي كه مرجع تقليد، يا عالم بزرگ شهري است، كارهاي جنبي و مردمي و سياسي دارد و همة آنچه كه در ذهن و عمل دارد، لزوماً با آن محققي كه فقط براي پيشبرد علم در حوزه نشسته، تا اگر ما يك مشكل علمي پيدا كنيم، به او بدهيم، تاگاه و ماهي تحقيق كند و فرآوردة خودش را در اختيار حوزة علمي بگذارد، برابر نيست.
            يك نوع مبلّغان هستند كه مبلّغ،‌ غير از فقط منبري است. منبري، يك نوع مبلّغ است. مبلّغ، يعني گوينده، نويسنده و هنرمند. تعجب نشود كه ما از حوزه توقع داشته باشيم كه هنرمند تربيت كند. چه مانعي دارد؟
            حوزه‌هاي علميه، وقتي خوب حركت بكنند، در خلال كارهاي رشتة تبليغ، بخشي را هم براي رشد ذوق‌ها و سلايق هنري مي‌گذارند. ... بنابراين، گروه سوم، مبلّغانند كه شامل انواع گوينده و نويسنده است: گوينده در محافل عمومي، گوينده در مجامع خارجي،‌ آشناي به زبان‌هاي گوناگون، گوينده در كشورهاي مختلف ـ با بيگانه‌ها و خودي‌ها ـ‌ و نويسنده، نويسندة كتاب، نويسندة جزوه و نويسندة كتاب‌هاي هنري.
            نوع چهارمي هم هست كه البته آن نوع، ديگر به طور قهري در چنين نظامِ توليد انسان‌هاي برجسته به وجود مي‌آيد و آن، علمايي هستند كه براي محيط‌هاي مختلف و براي اينكه در محلي بمانند، مناسبند؛ يعني در حقيقت علماي درجة دو هستند كه حظي از علم و بيان و معرفت و مردم‌داري و اين قبيل چيزها دارند و در هر نقطه مثل شمعي، مردم را اداره مي‌كنند.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در آغاز درس خارج فقه، 21/6/1372
حوزه و تحقيقات
 «حوزه بايد مراكز متعدد تحقيقاتي داشته باشد؛ تا در تمام اين زمينه‌ها مثل يك مجموعة توليدي مرتب و مدرن كار كند و محصول بدهد. اگر چنان‌چه دستگاه در مسئله‌اي دچار سؤال شد ـ مثل مسئله زمين و موسيقي ـ در يك چارچوب وسيع‌تر سيستم اقتصادي و روابط خارجي و ارتباط با ملت‌ها و مسايل پولي و ارزش‌هاي كارگزاران حكومت و صدها مسئله از اين قبيل كه هر دستگاهي همواره با اين سؤالات از لحاظ مبنايي مواجه است كه ما بر چه اساسي قانون بگذاريم و بر چه اساسي مقررات اداري بگذاريم و بر چه اساسي عمل بكنيم، بداند كه مركزي اين گونه سؤال را جواب مي‌دهد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب و فضلاي حوزه علميه قم، 1/12/1370
حوزه و لزوم انجام كار فكري و ايجاد عقيده راسخ در ذهن مردم
«تمام اصول اسلامي بايد به صورت عميق و راسخ در ذهن‌ها جا بيفتد. اينكه حكومت در جامعة اسلامي بايد از حاكميت الهي سرچشمه بگيرد يك اصل اسلامي است اما اين اصل اسلامي بايد در ذهن جامعة ما عمق پيدا بكند. ... اين قبيل مسايل كه امروز براي مردم ما جا افتاده و قبول شده است، از روي يك ايمان صادقانه و عاشقانه است نه از روي يك ثبات عقيدة راسخ و نافذ در ذهن. ما از اين نمونه، فراوان داريم. اينها را چه كسي بايد درست كند؟ شكي نيست كه علماي دين و حوزه‌هاي علميه بايد درست كنند. اگر حوزه‌هاي علميه بخواهند اين چيزها را در ذهن مردم ترسيخ و تعميق بكنند راهش اين است كه در خود حوزه‌ها كار فكري به اين شكل انجام بگيرد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع اساتيد و طلاب حوزة علميه مشهد، 10/6/1367
حوزه و حوادث علمي
 «حوزه، بايد در متن حوادث علمي باشد. امروز، شما بايد بدانيد و در جريان باشيد كه مثلاَ در مقولة جامعه‌شناسي، در دنيا چه نظرات و چه ايده‌هايي هست و چه فكرهايي مي‌جوشد. گاهي در اين فكرها، عناصر مطلوبي هست؛ آن را جذب كنيد. عناصر نامطلوبي هم هست؛ قبل از آنكه بيايد، دفاع مناسبش را آماده كنيد و ذهنيت جامعه را واكسينه نماييد. اين طور نباشد كه وقتي آمد و يك وعده رفتند و خواندند و طرفدار شدند، ما بگوييم كه بله، فلان كس در فلان قضيه، اين طوري گفته و اين مطلب، به اين دليل و اين دليل و اين دليل، درست نيست و راه برخورد وجود ندارد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب علوم ديني قم، 1/12/1370
حوزه و ضرورت سرمايه گذاري بيشتر براي فقاهت
«حوزه براي فقاهت، بايد سرمايه‌گذاري بيش از اين بكند. بعضي‌ها خيال مي‌كنند كه امروز فقاهت در حوزه‌ها منسوخ شده است. نه در حوزه‌ها هيچ چيز جاي فقاهت را نمي‌گيرد. ممكن است بعضي از جوانان و تازه واردان و بعضي از كساني كه نمي‌توانند نقش فقاهت و فقيه در ايجاد اين تحول عظيم انقلابي چه بوده است و در ارائه اين نظام، چه قدر مي‌تواند نقش داشته باشد بگويند: فقاهت چيست؟ چه قدر بايد كتاب رسايل و مكاسب و فقه و اصول و درس‌هاي خارج و مباحث فقهي و استدلالي را تكرار كنيم و بخوانيم؟ اين،‌ اشتباه است. فقه مبناي كار ماست.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب و فضلاي حوزه علميه قم، 11/9/1366
حوزه و لزوم تأليف كتب در رشته‌هاي مختلف به خصوص اخلاق
«در حال حاضر، امواج فقه و فلسفه و كلام و حقوق، دنيا را فراگرفته است. ما وقتي به خودمان برگرديم، خيلي فاصله داريم. حتي در «اخلاق» هم اين‌گونه است. يكي از اعلام حوزه ... چند سال قبل از اين، سفري به انگلستان كرده بودند و در آنجا كتابخانه‌اي را ديده بودند. به من فرمودند: «يك طبقه از اين كتابخانه، كتب اخلاقي بود كه فرنگي‌ها در چند سال اخير نوشته‌اند.»! در آن چند سال، حوزة علمية قم، چند كتاب اخلاق بيرون داده بود؟ يك هزارم آن؟ يك ده هزارم؟ گمانم هنوز هم كمتر از اين مقدار است. ... ما بعد از «معراج السّعاده» و «جامع السّعادات»، در حوزه‌هايمان چه كتابي نوشتيم؟ ... چيزي كه بشود به عنوان يك كتاب علمي ارايه كرد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع نخبگان حوزه علميه قم، 14/9/1374
حوزه و مباحث كلامي
«در حوزه‌هاي ما «كلام» منسوخ است؛‌ در حالي كه امروز بيشترين تهاجم، از سمت مباحث كلامي است. همان‌طور كه مطرح كردم، ما در گذشته عقب بوديم و هر كس چيزي مي‌گفت، فوراً جوابش حاضر بود؛ ولي امروز اين قدر مباحث كلامي در دنيا مطرح مي‌شود كه حوزة علميه، از آنها مطلع نيست. آيا مي‌دانيد كه امروز چه قدر در دنيا مسئلة دين‌شناسي و فلسفة دين، مورد بحث است و چه كساني مي‌نويسند و مي‌گويند و تحقيق مي‌كنند و ما خبر نداريم؟ اين، عيب بزرگي است.
البته كساني از آحاد منتسب به حوزه،‌ كارهاي با ارزشي كرده‌اند و مي‌كنند؛ امّا اين كار، كار حوزه ـ در شكل نظام يافتة آن ـ نيست. كارهاي افراد، غير از كار نظام است. نظام حوزه، بايستي جواب بدهد. حالا اگر يك نفر پيدا شد و وارد منطقه‌اي گرديد و كاري كرد و محصولي هم داد، نمي‌شود اين را به حساب حوزه گذاشت. انصافاً حوزه در اين زمينه، كاري نمي‌كند.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب و فضلاي حوزه علميه قم، 14/9/1374
حوزه و شبهات جديد
«عزيزان من! امروز شبهه‌هاي نو و خطرناكي وجود دارد. آن شبهه‌هاي قديمي، تمام شد. امروز، شبهة «ابن كمونه» را كسي مطرح نمي‌كند. امروز، شبهات عظيم در زمينه‌هاي كلامي وجود دارد. از اصل توحيد و لزوم دين بگيريد، تا به وجود صانع و نبوت عامه و نبوت خاصه و بعد مسئلة ولايت و مسايل گوناگوني كه در تمام زمينه‌هاي ديني و اسلامي وجود دارد.»
منبع پيشين
حوزه و پاسخگويي به شبهات
«حاجت سوم به فعاليت‌هاي حوزة علميه، نياز روشنفكران و جوانان است. اينها، قشري هستند كه در مقابل شبهات قرار مي‌گيرند. در همه جا اولين مخاطب شبهه‌ها، روشنفكران و اهل فكر و انديشه‌اند كه غالباً در ميان جوانان و صاحبان فكر و انديشه و تحصيل كرده‌ها هستند. بسياري از مردم، شبهه به سراغشان نمي‌آيد. آنها به شبهه كاري ندارند. ايماني دارند و بر طبق ايمانشان، زندگي خوبي را پيش مي‌برند. كساني كه اهل مطالعه‌اند، با دنيا مواجه مي‌شوند و دربارة اصل دين و اسلام و معارف آن و نيز اصول و فروع و تاريخ دين حرف مي‌زنند و مرتباً شبهه القا مي‌كنند. كساني بايد باشند، تا اين شبهه‌ها را برطرف كنند. تأمين اين افراد، به عهدة حوزه‌هاي علميه است. البته كساني كه در غير حوزه‌ها هستند، ممكن است بتوانند اين كار را انجام دهند؛ ليكن متصدي اصلي، انصافاً حوزه‌هاي علميه و علماي دينند. اينها اولين كساني هستند كه بايد شبهه‌ها را برطرف كنند.»
مدرك پيشين
ورود به دانشگاه بايد مثل ورود در حوزه علميه باشد
 مسئلة ديگر به دانشگاه‌ها برمي‌گردد. البته مدارس هم هستند؛ اما بخصوص دانشگاهها مهمترند. بايد به ذهنيت دانشجويان و جوانان و اعتقادات و روحية ‌اسلامي و انقلابي آنها، خيلي توجه بشود. حقيقتاً جوانان موتور و راه اندازندة حركتهاي بزرگ ـ هم مثبت و هم منفي ـ در جامعه هستند. اگر ما بتوانيم اين مجموعة جوان بافرهنگ را كه در نقطه‌اي به نام دانشگاه جمع شده‌اند، به سمت روحية انقلابي و اسلامي جهت بدهيم، به نظرم مي‌رسد كه كشور و انقلاب، بزرگترين سود را از اين بابت خواهد برد. در گذشته، دانشگاه نقطه‌اي بود كه درآن، بي فرهنگي اسلامي بيش از جاهاي ديگر و يا در رديف بدترين جاها بود. اين، كاري بود كه رژيم و دستگاه‌هاي فرهنگي گذشته دنبال مي‌كردند و توجه داشتند كه اين كار در دانشگاه‌ها انجام بگيرد. مقاصد سياسي پشت سر اين قضيه بود. به نظرمن، امروز بايد طوري باشد كه ورود در دانشگاه، مثل ورود در حوزة علميه باشد. همچنان كه در حوزة علميه،‌انسان معرفت و دين و تعبد مي‌آموزد، كسي هم كه به دانشگاه وارد شد، حتي اگر از مباني اسلامي و انقلابي فاصله هم دارد، دانشگاه در طي اين مدت، او را با مباني اسلامي و انقلابي آشنا كند و متعبد سازد. به همين خاطر است كه بايستي به تربيت ديني و گرايشها و روحية پر شور انقلابي جوانان در دانشگاه اهميت داد. فقط با زبان هم نمي شود. اين كار، مقدماتي لازم دارد. عناصري كه در دانشگاهها به كار گرفته مي‌شوند، آنهايي كه موثرند، آنهايي كه در مراكز حساس واقع مي‌شوند،‌ واقعاً بايد از كساني باشند كه اين انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند. البته ما نمي‌خواهيم بگوييم كه هر استاد و يا متخصص كه در دانشگاهها تحقيق و يا تدريس مي‌كنند، بايستي يك انقلابي طراز اول باشد. نه، ممكن است اين فرد كاملاً قابل قبول باشد ودانش وافري داشته باشد و انقلاب از دانش اواستفاده كند. ما بيش از دانش او، چيزي از او نمي خواهيم. منتها در همين مورد هم نبايد انگيزة ‌ضديت با انقلاب در او وجود داشته باشد.
همان مدرك
روحانيت
از افزايش كمي طلاب نبايد غافل شويم زيرا يكي از شرايط حفظ اسلام وجود روحانيت آگاه به اندازة نياز است. بنابراين به دو نكته بايد توجه داشت:
الف) آگاهي روحانيون نسبت به علوم اسلامي، محيط اطراف آنان و نيازمندي‎ها؛
ب) كميت مورد نياز روحاني؛
صحيفه نور، ‌ج 15،‌ ص 150
روحانيت و ضرورت گسترش كمي
 «يكي از نارسايي‌ها، عدم گسترش كمّي متناسب روحانيت است. درست است كه الآن روحانيت نسبت به آن وقت‌ها،‌ ده برابر يا به اعتباري، صد برابر شده است؛ اما در عين حال، هنوز ما گسترش كمّي لازم را نداريم؛ يعني مسجد و دانشگاه و روستا و كارخانه و سربازخانه‌اي كه روحاني ندارد و كشوري كه مسلمانانش از وجود روحاني بي‌بهره‌اند؛ زياد داريم. بنابراين، همين حجم عظيمي هم كه امروز مشاهده مي‌كنيد؛ از لحاظ كمّي گسترش لازم را ندارد. اين، نارساييِ آشكاري است كه كسي هم نمي‌تواند منكر آن بشود.
در گذشته، در بعضي از شهرهاي بزرگ، ده نفر مجتهد وجود داشت كه هر كدام از آنان،‌ براي ادارة دويست شاگردِ خوب كافي بودند؛ اما امروز يك نفر هم مثل چنين افرادي، در آن شهرها نيست.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در حوزه علميه قم، 14/9/1374
روحانيت و تبيين و تفهيم قرآن و اسلام در دنيا
«اگر كسي خيال كند كه به غير از جامعة علمي روحانيت تشيع، كسي خواهد توانست قرآن و اسلام را عَلَم كند و تبيين و تفهيم نمايد و در دنيا، ايمان و اعتقاد در دل‌ها به وجود بياورد، ... تصور غلط و اشتباهي است.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با روحانيون آزاده، 5/8/1369
روحانيت و ضرورت پاسخگويي به مسائل گوناگون
«امروز در دنيا، در زمينه‌هاي گوناگون، در ذهنيات، در مسايل اجتماعي، در تاريخ و در اقتصاد،‌ افكار و فلسفه‌هايي ارايه مي‌شود كه پاسخ‌هايي براي اين‌گونه مباحث گوناگون وجود دارد. هر چند صباحي، يك نفر در دنيا سربلند مي‌كند، كتابي مي‌نويسد، كتابش را به زبان‌هاي ديگر ترجمه مي‌كنند و چهار نفر مروّجش مي‌شوند. ... بعد از اينكه كساني آن را خواندند، دانستند و تدريس و تفهيم كردند، يكي هم پيدا شد و ترجمه كرد، مدت‌ها هم بگذرد، آن ترجمه به دست منِ روحاني برسد، تازه حالا بفهمم كه در ده سال پيش، بيست سال پيش، چهل سال پيش، در اروپا دانشمندي يا متفكري يا فيلسوفي يا فيلسوف نمايي آمده، ... به فلان نقطة اعتقاداتم تعرض كرده و من حالا به او جواب بدهم. آيا اين، روش درستي است؟»
منبع پيشين
روحانيت و حفظ جايگاه آن
«اين آبرو، متعلق به تاريخ روحانيت است كه به تدريج به صورت فرهنگ شده و در ذهن و دل مردم رسوخ كرده و روحاني را قابل اعتماد مي‌دانند. اين را بايد حفظ كنيد. يك وقت است كه من خودم ثروتي را به دست مي‌آورم، بعد هم مي‌گويم، خودم به دست آورده‌ام، خودم هم مي‌خواهم آتشش بزنم. يك وقت نه، ثروتي است كه ديگران جمعش كرده‌اند و حالا به دست من رسيده، بعد هم بايد به دست ديگران برسد؛ من حق ندارم آن را مخدوش كنم.
            ثروتِ آبروي امروز روحانيت، اين است: خود روحانيت،‌ تقواي روحانيت، حسن عمل روحانيت، پيشقدم بودن روحانيت در همة امور و صدق روحانيت. ...»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با علما و روحانيون يزد، 8/9/1366
روحانيت و اعتقاد جامعه و ملت به آنان
«اين آبروي هزار ساله، عبارت از آن چيزي است كه در طول قرن‌هاي متمادي، از علم و تقواي علماي بزرگ به دست آمده است. يعني در اين مجموعه، علامة حلّي و علامة مجلسي و شهيدين و شيخ طوسي و سيد مرتضي و شيخ انصاري و علماي بزرگ نجف و بزرگان قم ـ مرحوم حاج شيخ و مرحوم آقاي بروجردي و ديگران ـ نقش دارند. به عبارت ديگر، هزاران انسان برگزيده، عمرها را به طهارت و تقوا گذراندند و مجموعه‌هاي علميِ سطح بالا به وجود آوردند و آثار علمي ارايه دادند، تا به تدريج و به صورت بنيادين، يك جامعه و يك ملت را به روحانيت معتقد كردند.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با مبلغان در آستانه ماه رمضان، 25/11/1371
روحانيت و مردم
«امروز، يكي از نقاط ضعفي كه ممكن است ما را تهديد كند، اين است كه از مردم فاصله پيدا كنيم. مسئولان، به خاطر ضرورت‌ها و به خاطر خواستِ مردم، مجبورند آن طوري كه طبق ميلشان است ـ كه عادت هم كرده‌اند هميشه با مردم، در ميان مردم و در كنار آنها باشند ـ نتوانند زندگي كنند. متأسفانه، يكي از خسارت‌هايي كه ما داده‌ايم، اين است.
            ما دوست مي‌داريم با مردم باشيم. ... هميشه حرف‌هاي مردم را، از خودشان شنيده‌ايم. هميشه حرف‌هاي دلمان را، مستقيماً به خود مردم گفته‌ايم. امروز، اگر نتوانيم آن طور زندگي كنيم، براي ما ماية تأسف است. اين، وضعيتي است كه دشمنان اسلام و انقلاب، بر ما و بر مردم ما تحميل كرده‌اند.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب و روحانيون مدرسه فيضيه، 27/2/1363
روحانيت و مردم
«روحانيت، بايد با مردم زندگي كند. روحانيت، همان ماهي‌اي است كه در آب زندگي مي‌كند؛ آب درياي عظيم و متلاطم توده‌ها. ما را نبايد از آب خودمان و از درياي متلاطمي كه در آن بايستي شنا كنيم، جدا كنند. اگر جدا كنند، وجود و حيثيتي نخواهيم داشت.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي دفتر تبليغات، 11/1/1361
روحانيت و مردم
«در تشيع، روحانيت با مردم مرتبط و پيوسته است. در كشور ما، بر اثر عوامل تاريخيِ قديمي، بافت اجتماعي مردم به گونه‌اي است كه روحانيت، اصيل‌تري قشرهاي مردم به شمار مي‌آيد و از آنها منفك نيست. حتي اصالت روحانيت در كشور عراق، شايد به اين شكل و با اين شدت نباشد.
            شما زندگي مردم متدين را ملاحظه كنيد. چه امروز و چه در دوران اختناق، حتي در دوران رضاخان و قبل از آن هم به طريق اولي، زندگي مردم با حضور روحانيت به هم آميخته است. يعني از بدو تولد و اذان و اقامه گفتن به گوش راست و چپ، تا دوران زندگي، تا عقد ازدواج، تا مراجعه براي مسايل ديني و تا مرگ، زندگي يك انسان، با روحانيت و با شخص روحاني و با فرد و مصداقي از جامعة روحانيت، به هم آميخته است. حالا آن روحاني در چه حدي، در چه ماية علمي‌اي و در چه خطي باشد، آنها را كاري ندارم.
            اين آميختگي با مردم، آثار و بركات زيادي داشته است: روحانيت درد مردم را حس كرده، اطمينان مردم را جلب نموده، درد دل‌ها و شكوه‌هاي مردم را همواره شنيده و نيازهاي معنوي و روحي آنها را برآورده كرده است.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب علوم ديني در مدرسه فيضيه،‌ 11/9/1369
روحانيت و مردم
«اتصال به تودة مردم، نقاط مثبت روحانيت ماست. مردمي بودن و درد آنها را احساس كردند و براي آنها دل سوزاندن و كار كردن و به دشمنانشان نزديك نشدن، خصوصيتي است كه هيچ فرقه‌اي از فِرَق روحاني در عالم، آن را نداشته است و الآن هم ندارد. اگر اين خصوصيت نبود، اطمينان مردم به روحانيت جلب نمي‌شد كه به خيابان‌ها بيايند و آن طور جان خود را در راه آرمان‌هاي اين انقلاب، در معرض خطر قرار بدهند.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع روحانيون تهرا و قم و ...، 2/12/1368
روحانيت و مردم
«مردمي بودن و پابه‌پاي مردم حركت كردن، خصوصيتي بود كه اين انقلاب را در اين كشور پيروز كرد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب عازم به جبهه، 26/8/1366

روحانيت و جامعه
«از زمان رضاخان تا انتهاي رژيم سابق، هر چه كوشش كردند اين نهاد را ـ كه اسمش روحانيت بود ـ از بين ببرند، نشد. انواع حيل را هم به كار بردند؛ ولي نشد. اگر چيز زيادي و مصنوعي بود، يقيناً تا به حال بارها از بين رفته بود. تمام كوشش‌هايي كه شد ـ تأسيس دانشكدة معقول و منقول، ايجاد نهادهاي شبه روحانيت از قبيل اوقاف و غير آن ـ هيچ‌كدام به جايي نرسيد.
            يك دستگاه فكريِ سياسيِ با آن عظمت، كوشش كرد روحانيتِ علي الظاهر مشتت را ـ كه هيچ تشكيلاتي نداشت، هيچ همبستگي‌اي نداشت؛ علما در سراسر كشور، هيچ از حال هم خبر نداشتند و خيلي‌ها همديگر را نمي‌شناختند ـ از بين ببرد؛ ولي نتوانست. اين، حاكي از چيست؟ حاكي از اين است كه روحانيت، در بافت اصليِ اين جامعه جا دارد. اگر بخواهند روحانيت را از بين ببرند، بايد جامعه را از بين ببرند؛ آن وقت همه ـ از جمله روحانيت ـ از بين خواهند رفت. بنابراين، تا اين جامعه هست، روحانيت هم هست.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با ائمه جمعه آذربايجان غربي و شرقي، 24/1/1361
روحانيت و جايگاه آن در حوزه
 «بيش از هزار سال است كه جامعة علمي شيعه و روحانيت شيعه، به طور رسمي در دنياي اسلام مشغول كار است. يعني از دوران آغاز فقاهت تا امروز ـ حدود يازده قرن ـ علما و فقهاي ما و شاگردان آنها و مبلّغان دين ـ در مراتب و درجات مختلف ـ تلاش و كار كردند و زحمت كشيدند و محصول زحمت آنها، هزاران هزاران جلد كتاب و مطلب و فقه و تفسير و حديث و معارف و فلسفه است، كه در اختيار ما مي‌باشد. نتيجة مهم‌تر كار آنها، ميليون‌ها مسلمانِ معتقد به اهل بيت و مكتب آنهاست، كه در طول اين سنين متماديه بوده‌اند و زندگي و كار و تلاش كرده‌اند و عبادت خدا نموده‌اند و رفته‌اند. امروز، ما قطعة ديگري از همين نوار تاريخي هستيم.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع علما و روحانيون چهارمحال بختياري، 15/7/1371
روحانيون و فرصت عظيم ترويج دين
·    برادران عزيز امروز، فرصت عظيم در اختيار روحانيت است. هيچ وقت در طول تاريخ، بعد از زمان رسول اكرم «ص» تا امروز، چنين فرصتي در اختيار دعات دين نبوده است. دعوت كنندگان دين، چه موقع چنين فرصت به اين مغتنمي را در اختيار داشته‌اند؟ آقايان علماء چه شيعه و چه سني امروز، روزي است كه ما روحانيون بايد نشان بدهيم، لايق منصب ترويج دين نبوي هستيم، مسئله ترويج دين پيامبر «ص»، چيز كم و شوخي نيست كه هر كسي بگويد من مروج و مبلغ و حامل و مفسر دينم. اين به زبان و در حرف، آسان است؛ ولي در عمل، كار مشكلي است.
كتاب حوزه و روحانيت، جلد 2، صفحة 102ـ107
زن و فعاليت‌هاي فرهنگي
«جامعه زنان بايد كار فرهنگي در مورد زنان را در اولويت كارهاي خود قرار دهند و با دادن شناخت وآگاهي به قشر زنان، آنان را در برابر تهاجم فرهنگي دشمنان اسلام مقاوم سازند. زنان بايد درك و شناخت كاملي نسبت به موانع رشد و شكوفايي و احياي شخصيت واقعي خود داشته باشند».
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با جمعي از بانوان، 23/2/1371
زنان و تلاشهاي فرهنگي و حقوقي
«براي تلاش فرهنگي و حقوقي در راه رسيدن زن به نقطة مطلوب، از لحاظ اجتماعي و از لحاظ فردي دوگونه هدف مي‌شود تصوير كرد: يك هدف اين است كه ما براي رسيدن زن به كمال وجودي خود تلاش كنيم و مبارزه كنيم و بنويسيم و بگوييم. يعني زن در جامعه اولاً به حق انساني و حقيقي خود برسد، ثانياً استعدادهاي او شكوفا بشود و رشد حقيقي و انساني پيدا كند و در نهايت به تكامل انساني نايل شود؛ زن در جامعه به صورت انسان كامل در بيايد؛ انساني كه مي‌تواند به پيشرفت بشريت و جامعه خود كمك كند و در محدودة توانايي‌هاي خود، دنيا را به بهشت برين و زيبايي مبدل كند.
            يك نوع هدف ديگر اين است كه ما از اين گفتن و تلاش كردن و احياناً مبارزه كردن بخواهيم يك نوع حالت تخاصم و جدايي و رقابت خصمانه ميان دو جنس زن و مرد به وجود بياوريم و دنيايي بر اساس رقابت بسازيم؛ كانّه در جامعة بشري، مردان يك طرف قرار دارند،‌ زنان هم در طرف ديگر قرار دارند... پس، دو ديدگاه در مورد هدف اين تلاش و اين حركت و ـ يا اگر تعبير كنيم اين نهضت ـ مي‌تواند ترسيم بشود: هدف اول هدف اسلامي است؛ هدف دوم هدف كوته بينانه است، كه در تلاش‌هايي كه در كشورهاي غربي مي‌شود، ما ردپاي هدف دوم را بيشتر مشاهده مي‌كنيم.»
درك پيشين
زن و تعليم
«درود بي‌پايان بر زنان متعهدي كه اكنون در سراسر كشور، به تربيت نوباوگان و تعليم بي‌سوادان و تدريس علوم انساني و آموزش فرهنگ غني قرآني اشتغال دارند.»
تبيان، دفتر هشتم، ص 79، امام راحل (ره)، 4/2/1360
زن و معضلات فكري ديني
«الآن، چه قدر زنان روشنفكر و متجدداني كه در علوم مختلف درس خوانده‌اند هستند كه چون محيط، محيط ديني است،‌ به معضلات فكريِ ديني برخورد مي‌كنند. يك نفر بايد اين معضلات را براي اينها برطرف بكند. اگر خانمي در شهري داراي يك معرفت ديني و يك قدرت تحليل و تحقيق باشد، واقعاً خيلي راه باز خواهد شد. زنان پيش او مي‌روند و وي جواب مي‌دهد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولان دانشگاه الزهرا، 23/7/1371
زنان و ضرورت آشنايي با معارف اسلام
 «اگر كشور بتواند جامعه زنان را با تكيه بر تعليمات اسلامي با همان معارفي كه اسلام خواسته است آشنا بكند، من ترديدي ندارم كه پيشرفت و ترقي و تعالي كشور مضاعف و چند برابر خواهد شد؛ در هر ميداني كه بانوان مسؤولانه در آن ميدان وارد شوند، پيشرفت در آن ميدان چند برابر خواهد شد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر، 30/7/1376
زنان و لزوم تحصيل علوم اسلامي
«اگر بخواهيم كار شما را ارزيابي كنيم، چه بايد بگوييم؟ بايد بگوييم بر مبناي همة زمينه‎هايي كه در جامعه به وجود آمده، استوارترين كار ممكن براي آينده به اين وسيله انجام مي‎گيرد. يعني شما خواهران اگر اين كاري كه انجام مي‎دهيد، اين درسي كه مي‎خوانيد اين رشتة علوم اسلامي را كه مي‎خواهيد ادامه بدهيد، درست ادامه بدهيد بايد بدانيد كه اين كار، استوارترين و زيربنايي‎ترين و خوش عاقبت‎ترين كاري است كه بعد از انقلاب تاكنون از سوي زنان انجام گرفته است.
            يك كار ممكن است شور و هيجان بيش‌تر و يك كار شور و هيجان كم‌تري داشته باشد؛ اما اي بسا كاري كه از هيجان كم‌تري هم برخوردار است، عمق و اثر بيش‌تر و آيندة بهتري دارا باشد. كار شما از اين قبيل است.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با خواهران طلبه مسجد سليمان، 4/6/1361
زن و برنامه‌ريزي براي نيازهاي او
«برنامة حوزه‌اي براي خواهران، معلوم نيست كه صد در صد كارآيي داشته باشد؛ چه در حوزه طلبه‌ها مي‌آمدند و طبق معمول و به شكل قديمي و سنتي درسي را مي‌خواندند و هر كس در هر جاي كار هم كه مي‌خواست برود، مي‌رفت و شغلي فراخور همين كار، پيدا مي‌كرد. بعضي هم در اينجا مي‌ماندند و شغلشان همين بود كه در حوزه باشند و به مقامات عالي برسند. بسياري از اين مسايل، در مورد خواهران صدق نمي‌كند. ما بايد ببينيم، چه لازم داريم. بر اساس آنچه كه لازم داريم، برنامه‌ريزي كنيم.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولان دانشگاه الزهرا، 23/7/1371
زن و ضرورت پرورش استعدادهاي برجسته
«به طور خلاصه پرورش استعدادهاي برجسته يكي از اهداف ما باشد. براي اينكه بتوانيم سطح فكري زنان را در آن حداعلي بالا ببريم. گمانم اين است كه در همة رشته‎ها و فنون اين طور است. اگر بخواهيم توده به دامنه برسد بايستي نمونه‎ها در قله داشته باشيم و الا ممكن نيست. يعني بايد نمونه‎هايي برجسته‎اي را كه از دسترس همه خارجند داشته باشيم تا تشويق كننده عمده‎اي باشند كه مي‎خواهند راه بيفتند. البته، همه به آن قله نخواهند رسيد؛ عدة زيادي در دامنه متوقف خواهند شد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولان دانشگاه الزهرا، 23/7/71
زن مربي جامعه است
زن انسان است. آن هم يك انسان بزرگ. زن مربي جامعه است. از دامن زن انسان‌ها پيدا مي‌شوند. مرحله اول مرد و زن صحيح، از دامن زن است. مربي انسان‌ها زن است. سعادت و شقاوت كشورها بسته به وجود زن است. زن با تربيت صحيح خودش انسان درست مي‌كند و با تربيت صحيح خودش كشور را آبادمي‌كند. مبدا همه سعادت‌ها از دامن زن بلند مي‌شود. زن مبدأ همه سعادت‌ها بايد باشد.
مدرك قبلي ص 57، امام خميني (ره)، 26/2/1358
زنان و سهم بزرگ آنان در پيروزي انقلاب
با هم باشيد همه تان، همه با هم باشيد. شما يك نصيب زيادي در اين نهضت داريد. مي‌شود گفت كه بانوان اين نهضت را پيش بردند براي اينكه بانوان ريختند توي خيابان‌ها، در صورتي كه بانوان بنابراين نبود كه بريزند در خيابان‌ها ريختند توي خيابان‌ها. مردها اگر يك سستي هم احتمال مي‌رفت در آنها باشد، همان معنا آنها را شجاع كرد. مرد وقتي ديد زن‌ها آمده‌اند مشغول يك عملي هستند، مردها شجاع مي‌شوند. شما بوديد اين پيروزي را نصيب اسلام كرديد و شما سهم زيادي در اين پيروزي داريد، اين سهم را نگهداريد.
همان، امام خميني (ره)، 11/3/1358
زن و فقاهت
 «به نظر من بايد فقهاي زن در اين زمينه آستين همت بالا بزنند و با تنقيح و تشخيص موضوع، اصلاً دماي ثلاثه را آنها بحث كنند، بنويسند. ظاهراً فتواي زن هم حداقل براي زن، حجت است؛ اين طور به نظر مي‌رسد؛ يعني آن اشكالاتي كه در باب قضا هست، ظاهراً در باب فتوا نيست؛ به نظر مي‌رسد كه ايرادي هم نداشته باشد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با گروهي از پزشكان مشهد، 13/12/1375
زن و آموزش علوم اسلامي
«اگر بخواهيم كار شما را ارزيابي كنيم، چه بايد بگوييم؟ بايد بگوييم بر مبناي همة زمينه‎هايي كه در جامعه به وجود آمده، استوارترين كار ممكن براي آينده به اين وسيله انجام مي‎گيرد. يعني شما خواهران اگر اين كاري كه انجام مي‎دهيد، اين درسي كه مي‎خوانيد اين رشتة علوم اسلامي را كه مي‎خواهيد ادامه بدهيد، درست ادامه بدهيد بايد بدانيد كه اين كار، استوارترين و زيربنايي‎ترين و خوش عاقبت‎ترين كاري است كه بعد از انقلاب تاكنون از سوي زنان انجام گرفته است».
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار خواهران طلبه مسجد سليمان، 4/6/1361
زنان و فداكاري آنان در راه اسلام
خدمت مردها هم بسيارش مرهون خدمت زن‌ها است. در مردها يك حسي است كه اگر ببينند زن‌ها بيرون آمده از خانه‌ها براي يك مقصدي. اگر قوه‌شان يكي باشد، ده تا مي‌شود و در مملكت ما اين طور شد كه بانوان همدوش بلكه جلوتر از مردها از خانه‌ها بيرون آمدند و در اين راه اسلامي زحمت كشيدند و رنج ديدند، جوان دادند، شوهر دادند، برادر دادند معذلك رنج كشيدند، عمل كردند، پشتيباني از اسلام كردند و مردها هم بسياري به تبع زن‌ها اين كار را كردند.
همان، امام خميني (ره)، 10/10/1358
زنان در ميدان تحصيل و دفاع مجاهده كنند
من اميداورم كه شما [خواهران] ... هم در ميدان تحصيل كه يكي از امور مهمه است مجاهده كنيد و هم در ميدان دفاع از اسلام، اين از مهماتي است كه بر هر مردي، بر هر زني، بر هر كوچك و بزرگي جزء واجبات است. دفاع از اسلام، دفاع از كشور اسلامي، احدي از علماي اسلام، احدي از اشخاصي كه در اسلام زندگي كرده‌اند و مسلم هستند، در اين جهت خلاف ندارند كه اين واجد است. آن چيزي كه محل حرف است «قضيه» محل صحبت است، قضيه جهاد اولي است، آن بر زن واجب نيست، امّا دفع از حريم خودش، از كشور خودش، از زندگي خودش، از مال خودش و از اسلام، دفاع بر همه واجب است.
همان، ص 202، امام خميني (ره)، 21/11/1364
زن و مسؤوليت‌هاي خطير وي در خانواده
زن مسلمان بايد در راه فرزانگي و علم و در راه خودسازي معنوي و اخلاقي تلاش كند. در ميدان جهاد و مبارزه (از هر نوع آن) پيش قدم باشد. نسبت به زخارف دنيا و تجملات كم ارزش، بي‌اعتنا باشد. عفت و عصمت و طهارتش در حدي باشد كه چشم و نظر هرزه بيگانه را به خودي خود دفع كند. در محيط خانه دل آرام مرد، شوهر و فرزندانش باشد. مايه آرامش زندگي و آسايش محيط خانواده باشد. در دامن پر مهر و پر عطوفت و با سخنان پر نكته و مهر آميزش، فرزندان سالمي را از لحاظ رواني تربيت كند. انسان‌هاي بي‌عقده، خوش روحيه و سالم از لحاظ روحي و اعصاب، در دامان او پرورش پيدا بكنند. مردان و زنان و شخصيت‌هاي جامعه را به وجود بياورد.
مادر از هر سازنده‌اي، سازنده‌تر و با ارزش‌تر است. بزرگ‌ترين دانشمندان ممكن است يك ابزار بسيار فوق پيچيده الكترونيكي و موشك‌هاي قاره‌پيما را به وجود بياورند، وسايل تسخير فضا را به وجود بياورند ولي هيچ كدام از اينها اهميت اين را ندارد كه كسي يك انسان والا به وجود بياورد. و چنين كاري تنها از مادر ساخته است. اين آن الگوي زن اسلامي است.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با گروهي از بانوان كشور به مناسبت روز زن، 24/9/1371
برابري زن و مرد در ميدان ارزش‌هاي معنوي
آنجايي كه بحث ايمان و اسلام و صبر و صدق و مجاهدت در راه به دست آوردن ارزش‌هاي انساني و اسلامي و معنوي است، مي‌فرمايد: «ان المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المؤمنات و القانتينَ القانتات و الصادقين و الصادقات و الصابرين و الصابرات» در اين آيه ده عنوان براي ارزش‌هاي معنوي ذكر مي‌شود: اسلام، ايمان، قنوت،صدق، صبر، خشوع و ديگر چيزها، زن و مرد در اين ميدان دوش به دوش حركت مي‌كنند و پيش مي‌روند، هر دو را ذكر مي‌كند. اين بت مرد گرايي كه در جاهليت‌ها هميشه به وسيله مردان و حتي به وسيله زنان پرستيده مي‌شد، اسلام در اين آيات اين بت را مي‌شكند. در ميدان مسائل سياسي و اجتماعي بيعت زن را يك امر لازم و يك مسئله زنده معرفي مي‌كند.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار زنان و دختران مسلمان كشور، 30/6/1379
زنان و لزوم آشنايي با انديشه‌هاي اسلامي
كار و حركت كنوني شما (خواهران طلاب) در آينده مي‌تواند راهگشاي ملت اسلامي باشد. از همين‌ رو امروز ما مطمئنيم آينده از آن امّت اسلامي و مستضعفان است، زيرا وقتي امروز انديشه اسلامي در ميان نسل جوان زنان ما انتشار مي‌يابد، اين انديشه تنها در انحصار اين نسل نمي‌ماند، بلكه نسل‌هاي آينده هم از آن مستضعفان خواهد بود. بيشترين و بهترين راه تأمين اخلاق اسلامي ذكر و به ياد خدا بودن است.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با خواهران طلاب مدرسه علميه مسجد سليمان، 4/6/1364
تشويق به حضور در ميدان‌هاي مختلف با حفظ خصوصيات طبيعي زن
اين نظر اسلام است. هم خصوصيت زنانگي زن كه همه احساسات و خواسته‌هاي او بر اساس اين خصوصيت زنانگي است حفظ شده است، بر او تحميل نشده است، زن بودن كه يك خصوصيت طبيعي و فطري و محور همه احساسات و تلاش‌هاي زنان است، در ديد اسلام حفظ شده، هم در عين حال، ميدان علم، ميدان معنويت، ميدان تقوا، ميدان سياسي بر روي او باز شده است و او هم به كسب علم تشويق شده. هم به حضور در ميدان‌هاي گوناگون اجتماعي و سياسي، آن وقت در داخل خانواده هم به مرد گفته‌اند كه حق تكليف، تحميل، زياده روي، اعمال قدرت‌هاي جاهلانه و غير قانوني ندارد. اين آن نگاه اسلامي است.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با زنان، 30/6/1379
زن و حضور در همه صحنه‌هاي اجتماعي
زن در تمام صحنه‌هاي اجتماعي هم مي‌تواند شركت كند، درس بخواند، درس بدهد، كسب كند، شغل اداري بگيرد، كارگري كند و تمام فعاليت‌هاي اجتماعي و سياسي و مبارزاتي را كه مرد در جامعه انجام مي‌دهد، زن هم با حجاب انجام دهد.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در نماز جمعه، 9/8/1365
زن مسلمان و تلاش وي جهت زنده كردن هويت والاي زن اسلامي
زن مسلمان ايراني در ايران اسلامي، بايد كوشش اين باشد كه هويّت والاي زن اسلامي را آنچنان زنده كند كه چشم دنيا را به خود جلب كند، اين امر وظيفه‌اي است كه بر دوش زنان مسلمان است، به خصوص زنان جوان و دختران دانش‌آموز و دانشجو.
هويّت اسلامي اين است كه زن در عين اينكه هويّت و خصوصيت زنان خود را حفظ كند كه طبيعت و فطرت است و براي هر جنسي خصوصيات آن جنس ارزش است ـ يعني آن احساسات رقيق و عواطف جوشان را، آن سهم و كتب را، آن رقت را، آن صفا و درخشندگي زنان را براي خود حفظ مي‌كند. در عين حال، هم بايد در ميدان ارزش‌هاي معنوي ـ مثل علم، مثل عبادت، مثل تقرب به خدا، مثل معرفت الهي، و سير وادي‌هاي عرفان پيشروي كند، هم در عرصه مسائل اجتماعي و سياسي خواست سياسي و درك و هوش سياسي، شناخت كشور خود، شناخت آينده خود، شناخت هدف‌هاي ملي و بزرگ و اهداف اسلامي مربوط به كشورهاي اسلامي ملت‌هاي اسلم، شناخت توطئه‌هاي دشمن، شناخت دشمن، شناخت روش‌هاي دشمن، بايد روز به روز پيشرفت كند و هم در زمينه ايجاد عدل و انصاف و محيط آرامش و سكونت در داخل خانواده بايد پيشرفت كند. اگر قوانيني لازم است، اگر تصحيحي و اصلاحي در مسائلي كه به اين جا منتهي مي‌شود لازم است، زنان، زنان با سواد، زنان آگاه، زنان با معرفت در همه اين ميدان‌ها بايستي پيشروي كنند، الگوي زن را نشان بدهند. بگويند زن مسلمان آن زني است كه هم دين خود را، حجاب خود را، زنانگي خود را، ظرافت‌ها و رقت‌ها و لطافت‌هاي خهود را حفظ مي‌كند و هم از حق خود دفاع مي‌كند، هم در ميدان معنويت و علم و تحقيق و تقرب به خدا پيشروي مي‌كند و شخصيت‌هاي برجسته‌اي را نشان مي‌دهد ولي در ميدان سياسي حضور دارد اين مي‌شود الگويي براي زنان، شما بدانيدزنان مسلمان در بسياري از نقاط دنيا امروز به شما نگاه مي‌كنند و از شما ياد مي‌گيرند.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با زنان، 30/6/1379
مقام زن از ديدگاه اسلام براي دنياي غرب ناشناخته است
فرهنگ اسلامي و مقام زن از ديدگاه اسلام براي دنياي غرب، ناشناخته مانده است. فرهنگ اسلامي كه در همه زمينه‌ها و مخصوصا مقام زن براي دنيا و زنان عالم به خاطر نفوذ فرهنگ منحط غربي ناشناخته است و دنياي غرب به درستي واقف نيست و اين به خاطر دستگاه‌هاي توطئه‌گر جهاني است كه عليه انسان‌ها توطئه مي‌كنند كه از جمله مي‌توان گفت كه مفهوم واقعي زندگي زن و نظر اسلامي دربارة زن را بازگو نمي‌كنند.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در نماز جمعه تهران، 4/11/1364
زن و نقش حساس او در بناي جامعه اسلامي
 از نظر اسلامي، زنان تا چه حد مجازند در ساختمان بناي حكومت اسلامي شركت نمايند؟
از نظر اسلام، نقش حساسي در بناي جامعة اسلامي دارند و اسلام زن را تا حدّي ارتقاء مي‌دهد كه او بتواند مقام انساني خود را در جامعه بازيابد و از حدّ شيء بودن بيرون بيايد و متناسب با چنين رشدي مي‌تواند در ساختمان حكومت اسلامي مسئوليت‌هايي به عهده بگيرد.
همان، ص 66، امام خميني (ره)، 19/8/1357

لزوم احقاق حقوق زن در جامعه اسلامي
حركت در جهت احقاق حقوق زن در جامعة اسلامي و در جامعه ما حتماً بايد انجام بگيرد؛ منتها بر مبناي اسلامي و با هدف اسلامي ... زن در همة جوامع ـ از جمله در جامعة ما ـ دچار ستم و دچار كمبودهايي است كه بر او تحميل مي‌شود؛ امّا اين كمبود، كمبود آزادي به معناي بي‌بندوباري نيست! اين كمبود، كمبود ميدان‌ها و فرصت‌ها براي علم و معرفت و تربيت و اخلاق و پيشرفت و شكوفايي استعداد‌هاست؛ اين را بايد تامين و جستجو كرد. اين همان چيزي است كه اسلام بر روي آن تكيه كرده است.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع خواهران در ورزشگاه آزادي به مناسبت جشن ميلاد كوثر، 30/7/1376
زنان و اشتغال آنان به علم و تربيت
 بحمدالله امروز آن بندهايي كه به عقايد ما بسته شده بود رها شد. امروز تمام قشرهاي ملت مشغول تربيت و تعليم هستند. بانوان مشغول هستند. الآن بانوان مشغول هستند. الآن بانوان جزو طلاب علوم دينيه در قم و در جاي ديگر هستند و خودشان در هر جا هستند مشغول تربيت و تعليم هستند و اين يك امري است كه در اين انقلاب تحقق پيدا كرد. آن وقت همچو محصور كرده بودند كه براي بانوان هيچ حق قائل نبودند كه حتي در يك مجمع ده نفره وارد بشوند و مسئله علمي بگويند و مسئله عقيدتي بگويند. امروز اين‌ها مي‌توانند با همه حفظ جهات اسلام در همه جاي كشور تبليغات بكنند، بلكه در خارج از كشور هم. ما بسيار عقب‌افتاده بوديم در اين امور و امروز بايد تلافي كنيم، بايد نقصيه‌ها را رفع بكنيم.
تبيان، دفتر هشتم، ص 80، امام خميني (ره)، 15/6/1362
پيشرفت و ترقي كشور با وجود زنان تعليم يافته اسلامي مضاعف خواهد شد
اگر كشور بتواند جامعه زنان را با تكيه بر تعليمات اسلامي با همان معارفي كه اسلام خواسته است آشنا بكند، من ترديدي ندارم كه پيشرفت و ترقي و تعالي كشور مضاعف و چند برابر خواهد شد؛ در هر ميداني كه بانوان مسئولانه در آن ميدان وارد شوند، پيشرفت در آن ميدان چند برابر خواهد شد.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع خواهران، 30/7/1376
حق بيشتر زنان از مردان در نهضت
در اين نهضت، زنان حق بيشتري از مردان دارند. زنان مردان شجاع را در دامان خود بزرگ مي‌كنند. و قرآن كريم انسان‌ساز است و زنان نيز انسان‌ساز.
تبيان، دفتر هشتم، ص 119، امام خميني (ره)، 15/12/1357
زن وتربيت
اسلام مي‌خواهد شما را يك انسان كامل تربيت كند كه بر دامن شما انسان‌هاي كامل تربيت بشوند.
همان، ص 120، امام خميني (ره)، 17/12/1357
زن تربيت كننده مرد
مردها در دامن شما بزرگ شدند، شما تربيت كننده مردها هستيد، قدر خودتان را بدانيد، اسلام قدر شما را مي‌داند.
همان، ص 120، امام خميني (ره)، 17/12/57

زن و نقش تربيتي وي در فرزندان
شماها به اسلام خدمت كرديد و بعد از اين هم ان‌شاءالله خدمت مي‌كنيد. شماها مردان و زنان شير در ايران تربيت مي‌كنيد. دامن شما دامن عصمت و عفت و عظمت است. شماها موظف هستيد كه اولاد خودتان را خوب تربيت كنيد، اسلامي تربيت كنيد، انساني تربيت كنيد، مجاهد تربيت كنيد. ما با مجاهدة شما و همه طبقات اين نهضت را تا اينجا پيش برديم و جمهوري اسلامي را اعلام كرديم.
همان، امام خميني (ره)، 17/1/1358
زنان عزيز و پشتوانه ملت
از شماست كه مردان و زنان بزرگ تربيت مي‌شود. در دامن شما مردان و بانوان بزرگ تربيت مي‌شود. شماها عزيز ملت هستيد، پشتوانه ملت هستيد. شماها در تحصيل كوشش كنيد كه براي فضايل اخلاقي، فضايل اعمالي مجهز شويد. شما براي آتيه مملكت ما جوانان نيرومند تربيت كنيد. دامان شما يك مدرسه‌اي است كه در آن بايد جوانان بزرگ تربيت بشود. شما فضايل تحصيل كنيد تا كودكان شما در دامان شما به فضيلت برسند.
همان، امام خميني (ره)، 21/1/1358
زنان و ظلمهاي فرهنگي به آنان
اگر چنان‌چه نگذارند زن به تحصيلات صحيح و به علم و معرفت دست پيدا كند، اين ظلم است. اگر شرايط طوري باشد كه زن فرصت پيدا نكند به خاطر زيادي كار و فشار كارهاي گوناگون، به اخلاق خود، به دين خود، به معرفت خود برسد، اين ظلم است. اگر زن امكان پيدا نكند كه از مايملك خود به طور مستقل و با ارادة خود استفاده كند، اين ظلم است. اگر زن در هنگام ازدواج، شوهري به او تحميل بشود ـ يعني خود او در انتخاب شوهر نقشي نداشته باشد و اراده و ميل خود او مورد اعتنا قرارنگيرد اين ظلم است. اگر براي تربيت فرزند، چه آن وقتي كه داخل خانه با خانواده زندگي مي‌كند، چه در صورتي كه از شوهر جدا مي‌شود، نتواند از فرزند خود بهرة عاطفي لازم را ببرد، اين ظلم است. اگر زن استعدادي دارد ـ مثلاً استعداد علمي دارد، استعداد براي اختراعات و اكتشافات دارد، استعداد سياسي دارد، استعداد كارهاي اجتماعي دارد ـ امّا نمي‌گذارند از اين استعداد استفاده بكند و آن استعداد شكوفا بشود، ظلم است.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع خواهران در وزشگاه آزادي به مناسب جشن ميلاد كوثر، 30/7/1376
 
ضرورت وجود زنان عالمه در همه نقاط
الآن،چه قدر زنان روشن فكر و متجدداني كه در علوم مختلف درس خوانده‌اند، هستند كه چون محيط، محيط ديني است، به معضلات فكريِ ديني برخورد مي‌كنند. يك نفر بايد اين معضلات را براي اين‌ها برطرف بكند. اگر خانمي در شهري داراي يك معرفت ديني و يك قدرت تحليل و تحقيق باشد، واقعاً خيلي راه باز خواهد شد. زنان پيش او مي‌روند و وي جواب مي‌دهد.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولان دانشگاه الزهرا، 23/7/1371
زنان و وظايف اجتماعي
«امروز بايد خانم‌ها وظايف اجتماعي خودشان را و وظايف ديني خودشان را بايد عمل بكنند و عفت عمومي را حفظ بكنند و روي آن عفت عمومي كارهاي اجتماعي و سياسي را انجام بدهند.»
تبيان، دفتر هشتم، ص 72، امام راحل (ره)، 19/6/1359
زنان و مسائل روز
«خواهرهايي كه تاكنون داخل در مسايل روز نبودند، در مسايل داخل بشوند.»
تبيان، دفتر هشتم، ص 71، امام راحل (ره)، 29/6/1358
زن و تأثير او در سرنوشت كشور
زنان نيمي از جمعيت كشورند؛ اما تأثير اين نيمه جمعيت، در سرنوشت اين كشور، آن وقتي كه بخواهند در سرنوشت دخالت كنند بيش از تأثير نيمي از كل جمعيت در سرنوشت است. يك وقت است كه ما مجموعه‌اي از انسان‌ها را در نظر مي‌گيريم، نيمي از آن‌ها نقشي به قدر پنجاه درصد دارند. مسئله زن در جامعه اين‌گونه نيست؛ بالاتر از اين‌هاست ... تأثير آن‌ها بر روي فرزندان، همسران، حتي برادران و پدرانشان يك تأثير تعيين كننده و سازنده است ... زن تنها خود به راهي نمي‌رود، مردها را در آن راه مي‌برد. اهميت تفكر زنان در جامعه در اين است.
از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با بانوان هرمزگان، 29/11/1376
زن و تبليغ در تربيت جامعه
از آنجا كه علوم مطلقاً، خصوصاً علوم اسلامي اختصاص به قشري دون قشري ندارد و بانوان محترم ايران در طول انقلاب ثابت نمودند كه همدوش مردان مي‌توانند حتي در فعاليت‌هاي اجتماعي و سياسي خدمت‌هاي ارزشمندي به اسلام و مسلمانان نمايند و در تربيت و تعليم جامعه بزرگوار بانوان پيشتاز باشند.
تبيان، دفتر هشتم، ص 81، امام راحل (ره)، 31/5/1363
زن و پرورش استعدادهاي برجسته
 «به طور خلاصه، پرورش استعدادهاي برجسته، يكي از اهداف ما باشد؛ براي اينكه بتوانيم سطح فكر زنان را در آن حد اعلا بالا ببريم گمانم اين است كه در همة رشته‌ها و همة فنون، اين طور است كه اگر بخواهيم توده به دامنه برسد، بايستي نمونه‌هايي در قله داشته باشيم؛ و الا ممكن نيست. يعني بايد نمونه‌هاي برجسته‌اي كه از دسترس همه خارجند، داشته باشيم، تا تشويق كننده عده‌اي باشند كه مي‌خواهند راه بيفتند. البته، همه به آن قله نخواهند رسيد؛ عدة زيادي در دامنه متوقف خواهند شد.»
بخشي از سخنراني مقام معظم رهبري در ديدار با مؤسسان و مسئولان دانشگاه الزهرا، 23/7/1371
زن عالمه
اگر ما بتوانيم در كل كشور، پانصد نفر زن عالمة مفسرّه و داناي معارف اسلامي، در حدّ آن خانم [بانو مجتهدة اصفهاني] داشته باشيم، به نظرم مي‌رسد كه ما از لحاظ معارف و تبليغات ديني، خيلي در فسحت قرار خواهيم گرفت. اين، خيلي‌مهم خواهد بود.
بخشي از سخنان مقام معظم رهبري، مدرك پيشين
زن و معرفت ديني
 «الآن، چه قدر زنان روشنفكر و متجدداني كه در علوم مختلف درس خوانده‌اند هستند كه چون محيط، محيط ديني است،‌ به معضلات فكريِ ديني برخورد مي‌كنند. يك نفر بايد اين معضلات را براي اينها برطرف بكند. اگر خانمي در شهري داراي يك معرفت ديني و يك قدرت تحليل و تحقيق باشد، واقعاً خيلي راه باز خواهد شد. زنان پيش او مي‌روند و وي جواب مي‌دهد.»
بخشي از سخنان مقام معظم رهبري، مدرك پيشين
زن و اجتهاد
 «امكان رسيدن به رتبة اجتهاد براي زن هم هست ولي نمي‌تواند مرجع تقليد براي ديگران باشد.»
تبيان، دفتر هشتم، ص 77، امام راحل (ره)
فقهاي زن و مسائل زنان
به نظر من بايد فقهاي زن در اين زمينه آستين همت بالا بزنند و با تنقيح و تشخيص موضوع، اصلاً دماي ثلاثه را آنها بحث كنند، بنويسند. ظاهراً فتواي زن هم حداقل براي زن، حجت است؛ اين طور به نظر مي‌رسد؛ يعني آن اشكالاتي كه در باب قضا هست، ظاهراً در باب فتوا نيست؛ به نظر مي‌رسد كه ايرادي هم نداشته باشد.»
از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با گروهي از پزشكان مشهد، 13/12/1375
زن و فعاليت‌هاي اسلامي، ديني و سياسي
«در هر جاي ايران كه انسان نگاه مي‌كند، بانوان آنجا مشغول فعاليت اسلامي،‌ ديني و حتي فعاليت سياسي هستند، با حفظ عفافشان، با حفظ شرفشان .... و اين بانوان در اين مدت كم آنقدر فعاليت كردند كه شما نمونه‌اش را در قم ملاحظه مي‌كنيد و از اين نمونه در شهرهاي ديگري هم هست.»
بخشي از بيانات امام راحل (ره)، 22/12/1361
زن و مسؤوليت اجتماعي
همة تكاليف اسلامي است كه زن و مرد را به طور يكسان، از مسئوليت اجتماعي برخوردار مي‌كند. اينكه مي‌فرمايد «من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم» مخصوص مردان نيست؛ زنان هم بايد به امور مسلمانان و جامعة اسلامي و امور جهان اسلام و همه مسايلي كه در دنيا مي‌گذرد،احساس مسئوليت كنند و اهتمام نمايند؛ چون وظيفة اسلامي است.
بخشي از سخنراني مقام معظم رهبري در اجتماع زنان خوزستان، 20/12/137
معرفي الگوي زن مسلمان
يكي از كمبودهاي مهم در جامعه ما مشخص نبودن الگوي زن مسلمان بوده است كه به خاطر همين كمبود، فرهنگ‌هاي اجنبي مدت‌ها در جامعه ما مجال تاخت و تاز يافتند.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جلسه هيئت دولت در سالروز تولد حضرت زهرا «س»، 11/12/1364
زن و تربيت الگوي اسلامي
اگر جامعة اسلامي بتواند زنان را با الگوي اسلامي تربيت كند، يعني الگوي زهرايي، الگوي زينبي، زنان بزرگ، زنان با عظمت زناني‌كه‌مي‌تواننددنياوتاريخي راتحت تأثيرخود قرار دهند. آن وقت زن به مقام شامخ حقيقي خود نايل آمده است.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع خواهران در ورزشگاه آزادي به مناسبت جشن ميلاد كوثر، 30/7/1376
زن و خانواده
مهم‌ترين مشكل بانوان، متأسفانه مشكل درون خانواده و عايله است؛ آنجاست كه متأسفانه در مواردي حرمت بانوي مسلمان، شأن و حق بانوي مسلمان ناديده گرفته مي‌شود! با استفاده از عواطف جوشان زنانة بانوي مسلمان، آنچه كه حق و شأن اوست، از او دريغ مي‌شود! اين را بايد اصلاح كند؛ به اين بايد رسيدگي كرد.
            من بارها گفته‌ام بخش مهمي از اين كار، بر عهدة قانون‌گذاران است. بخش مهم ديگري به عهدة خود زنان است. اولاً با تحصيلات، با كسب معارف دين و علم ـ فقط هم تحصيلات رسمي مطرح نيست ـ با كتاب و با معارف آشنا بودن و با كتاب انس گرفتن امكان دارد و بخش عمده‌اي هم بر اثر آگاهي از آن حقوقي كه اسلام براي زن مسلمان و براي زن در خانواده قرار داده است. اگر از اين راهي كه انگشت اشارة اسلام به آن اشاره مي‌كند، استفاده بشود و آن راه پيموده بشود، يقيناً آن ستمي كه در طول تاريخ در جوامع مختلف ـ از جمله متأسفانه در جوامع مسلمان ـ بر زن مي‌رفته است، خبري نخواهد ماند و از بين خواهد رفت.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با بانوان هرمزگان، 29/11/1376
زن و تعاليم اسلامي و نقش آن در پيشرفت كشور
اگر كشور بتواند جامعه زنان را با تكيه بر تعليمات اسلامي با همان معارفي كه اسلام خواسته است آشنا بكند، من ترديدي ندارم كه پيشرفت و ترقي و تعالي كشور مضاعف و چند برابر خواهد شد؛ در هر ميداني كه بانوان مسؤولانه در آن ميدان وارد شوند، پيشرفت در آن ميدان چند برابر خواهد شد. خصوصيت حضور خانم‌ها در ميدان‌هاي مختلف اين است كه وقتي زن خانواده وارد ميدان مي‌شود، يعني هم مرد و هم فرزندان هم واردند. حضور مرد به اين معنا نيست، اما حضور زن به اين معناست.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با خواهران، 30/7/1376
زن و نقش او در امور فرهنگي و آموزش
از مسئوليت‌هاي مهمي كه زنان مي‌توانند در آن نقش داشته باشند، در امور فرهنگي و آموزشي است؛ شما بنا به وظيفة حساستان بايد شاگردها را در مدارس مؤمن تربيت كنيد، نه متظاهر و داراي احساس اجبار به ايمان. با ظرافت و دقت و لطف در ريختن شربت ايمان تا اعماق وجود نوباوگان تلاش كنيد. امروز تنها ابزارهايي كه در دست استكبار جهاني بر ضد ما وجود دارد؛ دو ابزار است يكي ابزار فشار اقتصادي در كوتاه مدت و ديگري ابزار فساد فرهنگي در دراز مدت كه خطرناك‌تر است... .
            معلمين در طبقه‌بندي ارزش مشاغل در درجه اول قرار دارند. و اين شما هستيد كه بايد به متعلمينتان جهاد و ايثار و آينده‌نگري را بياموزيد تا آينده انقلاب تضمين شود.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با نمايندگان خواهران فرهنگي كشور، 7/11/1363
زن و ضرورت كار فرهنگي
جامعة زنان بايد كار فرهنگي در مورد زنان را در اولويت كارهاي خود قرار دهند و با دادن شناخت و آگاهي به قشر زنان، آنان را در برابر تهاجم فرهنگي دشمنان اسلام مقاوم سازند. زنان بايد درك و شناخت كاملي نسبت به موانع رشد و شكوفايي و احياي شخصيت واقعي خود داشته باشند.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با جمعي از بانوان، 23/12/1371
زن و تحصيل علم و عرفان و فلسفه
حالا طوري شده است كه خانم‌ها همدوش با ساير برادران در تحصيل علم و عرفان و فلسفه و تمام شعب علم و ان‌شاءالله صنعت فعاليت مي‌كنند... و شما بانوان امروز موجب افتخار هستيد كه همان‌طوري كه برادران شما در حوزه‌ها مشغول تحصيل و تدريس و ساير كارهاي اسلامي هستند، شماها هم با آنها هستيد.
بخشي از بيانات امام خميني در جمع گروهي از بانوان قم، 19/1/1363
زنان مؤمن در بالاترين مدارج علمي، افتخار نظام اسلامي‌اند
انبوه دختران و زنان مؤمن و حزب اللهي كه در دانشگاه بهترين علوم را تدريس و بالاترين مدارج علمي را مي‌گذرانند و نيز شمار زيادي از بانوان جوان ايران كه در آينده‌اي نه‌چندان دور به مقامات عالي علمي، فقهي و فلسفي دست خواهند يافت از افتخارات نظام اسلامي محسوب مي‌شوند.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با پرستاران و كاركنان نهاد‌هاي فرهنگي، 20/7/1373
زن مورد توجه خاص اسلام
«اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد، اسلام در وقتي كه ظهور كرد در جزيره العرب، بانوان حيثيت خودشان را پيش مردان از دست داده بودند، اسلام آنها را سربلند و سرافراز كرد، اسلام آنها را با مردان مساوي كرد. عنايتي كه اسلام به بانوان دارد بيشتر از عنايتي است كه بر مردان دارد.»
امام خميني، 12/11/1358
زن و جايگاه رفيع انساني وي در جامعه
«تشيع كه مكتبي است انقلابي و ادامه اسلام راستين پيامبر است همچون خود شيعيان هميشه مورد حملات ناجوانمردانه مستبدين و استعمارگران بوده است. تشيع نه تنها زنان را از صحنه زندگي اجتماعي طرد نمي‌كند، بلكه آنان را در جامعه در جايگاه رفيع انساني خود قرار مي‌دهد. ما پيشرفت‌هاي دنياي غرب را مي‌پذيريم ولي فساد غرب را كه خود آنان از آن ناله مي‌كنند نه.»
امام خميني، 24/8/1357
زن مهر تحقق آمال بشر
«زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش‌ده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن مرد به معراج مي‌رود. دامن زن محل تربيت بزرگ زنان و بزرگ مردان است.»
تبيان، دفتر هشتم، ص 8 ، امام راحل (ره)، 27/2/1358
زن و حيثيت انساني او
«از حقوق انساني، تفاوتي بين زن و مرد نيست زيرا كه هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خويش را همچون مرد دارد. بله در بعضي از موارد تفاوت‌هايي بين زن و مرد وجود دارد كه به حيثيت انساني آنها ارتباط ندارد. مسايلي كه منافات با حيثيت و شرافت زن ندارد آزاد است.»
تبيان، دفتر هشتم، ص 63، امام راحل (ره)، 16/8/1359
زن و متانت او در فعاليت‌هاي اجتماعي
«به بركت انقلاب، زن ايراني در راه بسيار خوبي افتاده. امروز، زن ايراني مي‌تواند در ميدان علم وارد بشود و مدارج علمي را طي كند؛ در حالي كه دين و عفاف و تقوا و وقار و متانت و شخصيت و حرمت زن مسلمان را هم حفظ كرده باشد. الآن در بين همين جمع شما، چقدر دانشجويان و اساتيد و دانشمندان زن وجود دارند؟ همچنين زن مي‌تواند در ميدان علوم و آگاهي‌هاي ديني وارد بشود؛ بدون اينكه هيچ مانعي بر سر راهش باشد، الآن در بين همين جمع شما، عدة كثيري از طلاب و دانشجويان و مدرسان و اساتيد علوم ديني هستند كه در ميدان فقه اسلامي و بينش ديني تحصيل مي‌كنند. امام بزرگوارمان هم به اين مسئله بسيار اهميت مي‌دادند و به همين خاطر دستور دادند كه اين مؤسسة قم تأسيس شود.
            امروز، زن در كشور ما مي‌تواند در ميدان سياست و فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي و جهادي و كمك به مردم و انقلاب و حضور در ميدان‌هاي گوناگون، شخصيت خودش را با حفظ متانت و وقار و حجاب اسلامي نشان دهد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با زنان شهرهاي تهران، تبريز، اصفهان، كرمان، قم، 26/10/1368
زن و تحقيقات ديني
«الآن، چه قدر زنان روشنفكر و متجدداني كه در علوم مختلف درس خوانده‌اند، هستند كه چون محيط، محيط ديني است،‌ به معضلات فكريِ ديني برخورد مي‌كنند. يك نفر بايد اين معضلات را براي اينها برطرف بكند. اگر خانمي در شهري داراي يك معرفت ديني و يك قدرت تحليل و تحقيق باشد، واقعاً خيلي راه باز خواهد شد. زنان پيش او مي‌روند و وي جواب مي‌دهد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولان دانشگاه الزهرا، 23/7/1371
زن ضرورت و فعاليت هاي فرهنگي
«جامعه زنان بايد كار فرهنگي در مورد زنان را در اولويت كارهاي خود قرار دهند و با دادن شناخت وآگاهي به قشر زنان، آنان را در برابر تهاجم فرهنگي دشمنان اسلام مقاوم سازند. زنان بايد درك و شناخت كاملي نسبت به موانع رشد و شكوفايي و احياي شخصيت واقعي خود داشته باشند.»
ديدار رهبر با جمعي از بانوان، 23/2/71
زن و نقش او در اصلاح جامعه
            اگر در كشوري زنان آن كشور بتوانند به اين صفا و معنويت و رُقاء و تعالي فكري برسند، هيچ مشكلي در آن مملكت باقي نمي‌ماند، يعني زن به طور محسوسي در مرد، تأثير دارد. هم بر روي شوهرش، هم بر روي فرزندانش تأثيرات تعيين كننده‌اي مي‌تواند بگذارد. و لذا در واقع اصلاح جامعه با اصلاح زنان است‌آنهم بامسايلي كه گفته شد، حاصل خواهد شد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با جمعي از زنان،‌ 18/7/1377
زن، ايمان و معرفت
«امروز بحمدالله اسلام و همة افكار اسلامي ـ از جمله آنچه كه مربوط به زن است ـ در دنيا درخشنده است. اميدواريم كه خداي متعال به ما توفيق بدهد تا بتوانيم اين اسلام را درست بشناسيم. من به شما بانوان مسلمان و انقلابي سفارش مي‌كنم كه هر چه مي‌توانيد و در هر كجا كه هستيد، ايمان و معرفت اسلامي خود را رشد و عمق بدهيد و روز به روز آگاهي خودتان را بيش‌تر كنيد، ان‌شاءالله پشتوانه‌اي براي بقاي عزّت دائمي اسلام خواهد بود.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با زنان شهرهاي تهران، تبريز، اصفهان، كرمان، 26/10/1368
 
زن و انديشه‌هاي اسلامي
«كار و حركت كنوني شما (خواهران طلاب) در آينده مي‌تواند راهگشاي ملت اسلامي باشد. از همين رو امروز ما مطمئنيم آينده از آن امت اسلامي و مستضعفان است؛ زيرا وقتي امروز انديشة اسلامي در ميال نسل جوان زنان ما انتشار مي‌يابد، اين انديشه تنها در انحصار اين نسل نمي‌ماند، بلكه نسل‌هاي آينده هم از آن مستضعفان خواهد بود. بيش‌ترين و بهترين راه تأمين اخلاق اسلامي ذكر و به ياد خدا بودن است.»
بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با خواهران طلاب مدرسه علميه مسجد سليمان، 4/6/1361
زن و مشكلات او در خانواده
«مهم‌ترين مشكل بانوان، متأسفانه مشكل درون خانواده و عايله است؛ آنجاست كه متأسفانه در مواردي حرمت بانوي مسلمان، شأن و حق بانوي مسلمان ناديده گرفته مي‌شود! با استفاده از عواطف جوشان زنانة بانوي مسلمان، آنچه كه حق و شأن اوست، از او دريغ مي‌شود! اين را بايد اصلاح كند؛ به اين بايد رسيدگي كرد.
            من بارها گفته‌ام بخش مهمي از اين كار، بر عهدة قانون‌گذاران است. بخش مهم ديگري به عهدة خود زنان است. اولاً با تحصيلات، با كسب معارف دين و علم ـ فقط هم تحصيلات رسمي مطرح نيست ـ با كتاب و با معارف آشنا بودن و با كتاب انس گرفتن امكان دارد و بخش عمده‌اي هم بر اثر آگاهي از آن حقوقي كه اسلام براي زن مسلمان و براي زن در خانواده قرار داده است. اگر از اين راهي كه انگشت اشارة اسلام به آن اشاره مي‌كند، استفاده بشود و آن راه پيموده بشود، يقيناً آن ستمي كه در طول تاريخ در جوامع مختلف ـ از جمله متأسفانه در جوامع مسلمان ـ بر زن مي‌رفته است، خبري نخواهد ماند و از بين خواهد رفت.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با بانوان هرمزگان، 29/11/1376
زنان و جايگاه اجتماعي
اين انديشه كه جايگاه زن در نظام‌هاي اجتماعي و در محيط زندگي آنچنان كه شايسته بانوان است تبيين گردد، يكي از ضروري‌ترين كارهاي دوران ماست، زيرا به اعتقاد ما اين كار تاكنون انجام نشده.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در كنگره بين‌المللي زن و انقلاب جهاني اسلام، 17/11/1366
زنان و سازندگي
اگر زنان مسلمان همت نمي‌كردند و احكام و معارف اسلامي و مسؤوليت عظيم اسلامي را به خودشان متوجه نمي‌ديدند و عمل نمي‌كردند، اين انقلاب پيروز نمي‌شد. اين جنگ تحميلي و دفاع هشت ساله ملت مسلمان ايران، به نتيجه نمي‌رسيد. امروز هم اگرزنان مسلمان در صحنه نباشند، ميدان سازندگي هم ناقص و كار سازندگي لنگ خواهد ماند.
مقام معظم رهبري، ديدار با بانوان هرمزگان، 29/11/1376
نقش سياسي و اجتماعي زنان
اسلام مي‌خواهد كه رشد فكري و علمي و اجتماعي و سياسي و ـ بالاتر از همه ـ فضيلتي و معنوي زنان به حد اعلا برسد وجودشان براي جامعه و خانواده بشري ـ به عنوان يك عضو ـ حد اعلاي فايده و ثمر را داشته باشد.
مقام معظم رهبري در ديدار با گروهي از زنان پزشك، 26/10/1368
 زنان بايد از درك سياسي برخوردار باشند
در نظام اسلامي زنان بايد از درك سياسي برخوردار باشند ... و در صحنه فعاليت‌هاي اجتماعي، سياسي، علمي و خدمات، مظهر عصمت، طهارت و متانت باشند.
مقام معظم رهبري، ديدار با بانوان، 17/9/1372
زن در عرصه فعاليت‌هاي اجتماعي
در عرصه دوم كه عرصه فعاليت‌هاي اجتماعي و سياسي و علمي و فعاليت‌هاي گوناگون است، زن مسلمان مثل مرد مسلمان حق دارد آنچه را كه اقتضاي زمان است، آن خلايي را كه احساس مي‌كند، آن وظيفه‌اي را كه بر دوش خود حس مي‌كند، انجام بدهد.
مقام معظم رهبري، سخنراني در جمع زنان خوزستان، 20/12/1375
 زنان و تلاش فكري و كاري
ناحيه پيشرفت فرهنگي و بروز استعدادها، ناحيه اصلاح روابط خانوادگي، ناحيه اعلام و تبيين نظر اسلام در زمينه مسائل زنان از جهات حقوقي، از جهات اجتماعي و غيره، اگر بخواهد در اين سه زمينه كاري انجام بگيرد، بايد به وسيله شما انجام بگيرد؛ من حرفم اين است. شما خانمها هستيد كه بايد در اين سه زمينه كار كنيد. ما فصلي در كشورمان خواهيم داشت كه اين فصل شروع شده است؛ البته اين تلاش را همه بايد بكنند؛ ليكن شما خانمها بايد بيش از ديگران در اين زمينه تلاش كنيد، تلاش فكري، تلاش كاري.
از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با جمعي از زنان كشور، 18/7/1377
زنان بايد حركت به سمت معرفت، علم و ... را جدي بگيرند
بايد اجازه دهند كه دختران درس بخوانند، مطالعه كنند، كتاب بخوانند، با معارف ديني و معارف اسلامي آشنا بشوند و ذهن مغزشان قوت و قدرت پيدا كند. اين كار بسيار لازمي است كه اين هم بايد انجام بگيرد.
اين مسئله كه زن به سمت معرفت، علم، مطالعه، آگاهي، كسب معلومات و معارف حركت كند، بايد ميان خود بانوان جدي گرفته شود و به آن اهميت داده شود.
مقام معظم رهبري در اجتماع خواهران در ورزشگاه آزادي، 30/7/1376
زن ضرورت و تأمل در مفاهيم اسلامي
جا دارد زن مسلمان با تأمل در مفاهيم اسلامي و ارزشگذاري‌هاي اسلامي و با دقت درخطوطي كه در نظام اسلامي براي پيشرفت زنان و مردان پيش‌بيني شده است، هويت خود را بازيابي كند.
مقام معظم رهبري، ديدار با زنان نماينده مجلس، 14/7/1380
زنان و لزوم مطالعه، تحقيق و اهتمام به كارهاي ديني
توصيه‌اي كه مي‌كنم اين است كه خواهران و دختران عزيز من، اين آگاهي‌ها را بيشتر كنيد، كتاب، مطالعه، تحقيق، درس و اهتمام به كارهاي ديني جزو وظائف حتمي و مسلمي است كه امروز زنان كشور بايد خودشان را مثل مردان موظف بدانند.
مقام معظم رهبري، ديدار با مردم آذربايجان شرقي، 28/6/1375
 زنان مسلمان حافظ سنگر ارزشهاي اسلامي
زنان مسلمان ما بايد بدانند، كه امروز حافظ سنگر ارزش‌هاي اسلامي در برابر وضع جاهلي دنياي غرب هستند و بايد با پرورش اسلامي و پيشتاز در ميدان علم، فرهنگ و سياست و اقتصاد از حصار مستحكم فرهنگ اسلامي محافظت كنند.
مقام معظم رهبري، ديدار با پرستاران و اقشار مختلف مردم، 22/8/1370
زنان موجب قوام ملت‌ها
اگر زنان شجاع و انسان‌ساز از ملت‌ها گرفته شوند، ملت‌ها به شكست و انحطاط كشيده مي‌شوند.
امام خميني، 15/12/1357
نقش خانوادگي و تربيتي زنان
 اگر محيط خانواده به بركت وجود زن محيط سالمي باشد، جامعه به طور كامل اصلاح خواهد شد. زنان در اصلاح جامعه نقش بسيار برجسته‌اي دارند.
مقام معظم رهبري، ديدار با پرستاران و مددكاران، 12/7/1374
زن و اداره خانواده
خانواده را هم زن بوجود مي‌آورد و اداره مي‌كند. اين را بدانيد عنصر اصلي تشكيل خانوده زن است، نه مرد. بدون مرد ممكن است خانواده‌هايي باشد.... اما اگر زن از خانواده گرفته شود، مرد نمي‌تواند خانواده را حفظ كند.
مقام معظم رهبري، سخنراني در جمع زنان خوزستان، 20/12/1375
 
زن ـ خانواده و ميدانهاي علمي و معنوي
خانه‌داري و اداره كردن همسر و فرزندان طبيعي ترين و فطري ترين كار براي زنان است. اما اين هرگونه توانايي زنان را در ميدانهاي علمي و معنوي نفي نمي‌كند.
مقام معظم رهبري، ديدار با جمعي از زنان متخصص كشور، 9/9/1372
زن و تحصيل علم
دين براي تحصيل، بين دختر و پسر فرق نمي‌گذارد.
مقام معظم رهبري، ديدار با مردم آذربايجان شرقي، 28/6/1375
زن و قلمرو اختصاصي حيات خود و مسؤوليت‌هاي مشترك با مردان
براساس ديدگاه الهي و اسلامي، زن و مرد هر يك وظايفي اساسي را در قلمرو اختصاصي حيات خود بر عهده دارند كه بايد به آن عمل كنند. اما در عين حال هر دو در يك پهنه وسيع با مشاركت، هماهنگي و اعمال توانايي‌هاي خود مسؤوليت‌هايي را به انجام مي‌رسانند.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با جمعي از بانوان مسؤول و متخصص و هنرمند كشور، 22/8/1374
طلبه مهمترين عنصر حوزه
اگر ما عناصر اصلي حوزه را چهار تا پنج عنصر بدانيم (استاد، شاگرد،‌فضاي آموزشي، مواد درسي و از اين قبيل) شايد به اعتباري بتوان گفت: مهمتر از همه، عنصر طلبه است؛ چون همه اين امكانات براي اوست. اگر طلبه نباشد، وجود فضاي آموزشي، كتاب درسي، علم استاد و فن سخنوري او بي‎معنا مي‎شود. و اين،‌ يك طرف قضيه است.
طرف ديگر آن، فرداي دنياي اسلام است كه آن هم در دست طلبه امروز است. يعني همين طلبه امروز كه مهمترين ناقل و رسانه است، فردا هم مهمترين وسيله و ناقل است. بنابراين، به اعتباري، طلبه، اهم عناصر در اين باب است.
مجموعه بيانات رهبري، سال 1374
طلبه عنصر اصلي در نظام آموزشي
حوزه مقدسه علميه در كنار مراكز درسي خود كه از امتيازات فراوان برخوردار است؛ بايد از مركزي كه شيوة جديد پژوهش و آموزش را تجربه مي‎كنند، نيز برخوردار باشد.
اگر ما عناصر اصلي حوزه را چهار تا پنج عنصر بدانيم (استاد، شاگرد، فضاي آموزشي، مواد درسي و از اين قبيل) شايد به اعتباري بتوان گفت،‌مهمتر از همه عنصر طلبه است؛ چون همه امكانات براي اوست،‌اگر طلبه نباشد؛ وجود فضاي آموزشي، كتاب درسي، علم استاد و فن‎سخنوري او بي‎معنا مي‎شود؛ از سوي ديگر فرداي دنياي اسلام هم در دست طلبه است؛ يعني همين طلبه امروز كه مهمترين ناقل و رسانه است؛ فردا هم مهمترين وسيله و ناقل است؛ بنابراين به اعتباري طلبه، اهم عناصر در اين باب است.
بيانات رهبري، سال 1374، ص 147
طلبه و نظام درسي حوزه
«مجموعاً كل تشكيلات و نظام درسي حوزه، بايد بر اساس برنامه‌ريزي و پيش‌بيني محاسبه شده‌اي باشد. طلبه‌ها، بايد تقسيم بشوند. عالم دين، فقط آن كسي نيست كه فقيه مي‌شود و قدرت استنباط و اجتهاد پيدا مي‌كند. برخي اين قدرت را اصلاً پيدا نمي‌كنند و بعضي‌ها شوقش را ندارند؛ اما همان آدم مي‌تواند، يك مبلّغ بسيار خوب و زبردست و عالمي باشد.
            بعضي‌ها هستند كه فقط براي كار تحقيقات فقهي آمادگي ندارند؛ اما براي علوم قرآني، براي غور در حديث و براي كتاب نويسي، آمادگي دارند. بعضي‌ها هستند كه اصلاً ذوقاً و استعداداً، براي تبليغات خارج از كشور آمادگي دارند. يعني براي آگاه كردن مردم، يا كمك به مسلمانان، يا ترويج اسلام، به كشورهاي دوردست در اعماق آفريقا و آسيا بروند و در آنجاها بمانند و سختي‌ها را تحمل كنند و خطرها را بپذيرند؛ كه كار بسيار سختي هم است. ...
            پس، استعدادها در حوزه‌هاي علميه، متفاوتند. همه كه فقيه نمي‌شوند، همه كه مجتهد نمي‌شوند، همه كه حوصلة تحقيق و تطبيق در مسايل فقهي را ندارند. طلبه‌ها، تقسيم‌بندي بشوند. يك عده در اين رشته، يك عده در آن رشته، در كلاس‌هاي مختلف، در مدارس گوناگون و با برنامه‌هاي درسي مختلف كار خود را شروع كنند. اينها، نظم حوزه است. ما به اين نظم، احتياج داريم.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در حوزه علميه مشهد، 10/6/1376
طلبه و مطالعات روز جامعه
«اگر طلبه و فاضل جوان، از مسايل مطلع شد و در جريان امور قرار گرفت، اين در فهم احكام الهي و احكام شرعي و فتواي صحيح و نزديك به واقع، به او كمك خواهد كرد. اين، راهش آن است كه طلاب بركنار نمانند. در حوزة قم، براي اين قضايا، بايستي روش‌هايي را انتخاب بكنند. اين كار، ممكن است با كمك كردن به گسترش معلومات، يا مطرح كردن بعضي از مسايل روز در مجلات اختصاصي حوزه‌ها، يا تخطئه نكردن كسي كه مطالعاتِ روز دارد و از اين قبيل چيزها، انجام بگيرد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در آغاز درس خارج فقه، 29/6/1371
طلبه و مسائل سياسي روز
«بايد در متن مسايل سياسي قرار داشته باشيد؛ اما نه اينكه به كار سياسيتان، آنچنان پروبال بدهيد كه از كار درس بمانيد. درس، اصل و متن كار ماست؛ در عين حال، بايد در سياست هم وارد باشيد و بخواهيد آن را بدانيد. يعني مثلاً چه كسي سر كار آمد، مي‌خواهند چه كار كنند، در دنيا چه خبر است، موضع جمهوري اسلامي در مقابل فلان حادثة جهاني چيست. بگرديد، جواب اينها را پيدا كنيد و رويشان فكر نماييد. ببينيد اين كاري كه دولت مي‌كند و اين موضعي كه جمهوري اسلامي دارد، درست است يا نه. اگر درست است، به چه دليل؟ اگر درست نيست، به چه دليل. دنبال اين باشيد. ...
            آوردن تحليل سياسي در زندگي طلبيگتان، به شما اين فرصت را مي‌دهد كه از آن جريان سيل‌آساي عظيمِ ويران‌گر و سازنده ـ كه امروز بستر انقلاب است ـ بركنار نمانيد. اين طور نباشد كه مثل حوضچه‌اي، در كناري باقي بمانيد و آن جريان عظيم هم بيايد از آن طرف رد شود و گاهي هم آبي به اينجا بيايد. نه، بايد در متن آن جريان قرار بگيريد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در دانشگاه علوم اسلامي رضوي، 2/9/1363
طلبه و ورود تدريجي و آگانه به مسائل سياسي
«[طلبه] نبايد آدمي باشد كه از كنج انزواي مطلق، ناگهان او را وارد مسايل سياسي بكنند؛ در حالي كه با مسايل سياسي، هيچ كاري نداشته است. پيداست كه او فريب خواهد خورد. اين طور آدمي، قدرت نخواهد داشت كه رسالت خود را ادا كند و به مردم پاسخ بدهد و آنان را هدايت و راهنمايي كند.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در مدرسه شهيد مطهري، 20/9/1363
طلاب و ضرورت تخصص در يك رشته بحسب استعداد
... نبايد خلط بين تحصيل‌ها كرد. آن عالم مي‌گويد: من با هر ذي‌فنوني كه مباحثه كردم غالب شدم، مگر با ذي‌فنّ كه مغلوب گشتم. يك فنّ درست خوانده شود بهتر است از اينكه چند فن ناقص تحصيل گردد. يك عده كه براي تحصيل حكمت خوب‌اند استعدادش را دارند (پس از اتمام سطح) حكمت بخوانند. يك دسته فقه و اصول فرا بگيرند و يك عده علوم ضروري جديد را. پس از اتمام سطح هر عده‌اي به تناسب ذوق و استعدادشان تخصصي بشوند. اكنون حوزه‌ها چنين نيست ولي خوب است كه چنين شود. طلاب و حوزه‌هاي علميه بايد ببينند كه امروز در تبليغ و غيره چه چيزهايي لازم است (بحسب استعداد) همان را دنبال كنند.
آيت الله فياض، نقل از منبع پيشين، ص 99
گسترش موضوعات، تخصص در هر رشته را براي طلاب ضروري ساخته است
... گسترش موضوع‌ها و مسائل در هر بابي از ابواب فقه و كلام و حكمت و منطق و ادبيات و تفسير قرآن مجيد و اخبار مربوط به معارف اسلامي به قدري زياد است كه مي‌توان گفت فراگيري محققانه هر يك از آنها يك عمر معمولي را به پايان مي‌رساند، به عنوان مثال: در زمان‌هاي گذشته مسائل ربا با آشنايي اجمالي با دو فلز معروف (طلا و نقره) و بعضي از اشياء كه به طور قراردادي پول تلقي مي‌شد به آساني و در وقت محدودي حل و فصل مي‌گشت؛ امّا اگر شما امروز بخواهيد دربارة پول؛ مثلاً (از نظر ماهيت، خواص اوليه، خواص ثانويه، لوازم عيني، لوازم ملموس، ارزش‌ها، سياستِ پول و پول در سياست) كار كنيد حداقل صد مجلد كتاب را بايد مورد توجّه و تحقيق قرار بدهيد؛ به اضافه لزوم آشنايي با آن اصول و مسائل اقتصادي كه مستقيم يا غير مستقيم با پول ارتباط دارند و ...
علامه جعفري، همان، ص 101
طلاب و استعدادهاي متفاوت آنان در رشته‌هاي گوناگون
 مجموعاً كل تشكيلات و نظام درسي حوزه، بايد براساس برنامه‌ريزي و پيش‌بيني محاسبه شده‌اي باشد. طلبه‌ها، بايد تقسيم بشوند. عالم دين، فقط آن كسي نيست كه فقيه مي‌شود و قدرت استنباط و اجتهاد پيدا مي‌كند. برخي اين قدرت را اصلاً پيدا نمي‌كنند و بعضي‌ها شوقش را ندارند؛ امّا همان آدم مي‌تواند، يك مبلّغ بسيار خوب و زبردست و عالمي باشد.
بعضي‌ها هستند كه فقط براي كار تحقيقات آمادگي ندارند؛ امّا براي علوم قرآني، براي غور در حديث و براي كتاب‌نويسي، آمادگي دارند. بعضي‌ها هستند كه اصلاً ذوقاً و استعداداً، براي تبليغات خارج از كشور آمادگي دارند. يعني براي آگاه كردن مردم، يا كمك به مسلمانان، يا ترويج اسلام، به كشورهاي دوردست در اعماق آفريقا و آسيا بروند و در آن جاها بمانند و سختي‌ها را تحمل كنند و خطرها را بپذيرند؛ كه كار بسيار سختي هم است. ...
پس، استعدادها در حوزه‌هاي علميه، متفاوتند. همه كه فقيه نمي‌شوند، همه كه مجتهد نمي‌شوند؛ همه حوصله‌ي تحقيق و تطبيق در مسايل فقهي را ندارند. طلبه‌ها، تقسيم‌بندي بشوند. يك عده در اين رشته، يك عده در آن رشته، در كلاس‌هاي مختلف، در مدارس گوناگون و با برنامه‌هاي درسي مختلف، كار خود را شروع كنند. اين‌ها، نظم حوزه  است. ما به اين نظم، احتياج داريم.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در حوزة علميه مشهد، 10/6/1367
علما و رد شبهات
«تا اواخر هم، وضعيت اين‌گونه بوده است. در هند، يك نفر پيدا شد و كتاب «تحفة اثني عشريه» را كه بر ضد و ذم شيعه و در مدح اهل‌بيت است، نوشت. «سيد حامد حسين»، كتاب «عبقات» به آن عظمت را در جوابش نوشت و آن‌طور كه به نظرم مي‌رسد، شايد حدود ده ردّ بر كتاب «تحفة اثني عشريه» نوشته شده است. من فهرستي را نگاه مي‌كردم كه متعلق به كتب علماي هندي شيعه بود كه البته بزرگان و اعلام درجة يك هم در ميان آنان بودند. به نظرم ده ردّ و شاي هم بيشتر، عليه اين كتاب نوشتند.
            بنابراين، حوزه‌هاي علميه از زمان خودشان عقب بودند. يك نفر پيدا مي‌شد، حرفي را در يك كتاب خطي مي‌زد و يك نسخه مي‌نوشت و ديگري پخش مي‌كرد و ديگري مي‌خواند و چهار نفر در طول زمان از او مطلع مي‌شدند؛ عالم شيعه هم بر مي‌داشت همين كار را عيناً جواب مي‌داد و گاهي تندتر و بهتر از او اقدام مي‌كرد و عقب نمي‌ماند.»
بخشي از سخنراني مقام معظم رهبري در جمع فضلا و نخبگان حوزه علميه قم، 14/9/1374
علما و رد شبهات
«حوزة ديروز، از دنياي زمان خود عقب‌تر نبود؛ بلكه جلوتر هم بود. شما نگاه كنيد در آن روز، علماي ما چه قدر محصول علمي و فقهي و كلامي براي مردم زمان خودشان داشتند. همان عدة كمي كه در گذشته بودند، كارهاي بزرگي انجام دادند. اگر در نيشابور يا بلخ يا هرات يا طوس ـ كه اقصا نقاط دنياي اسلام نسبت به بغدادِ آن روز بود ـ چند نفر شيعه زندگي مي‌كردند و سؤال فقهي يا كلامي داشتند، «شيخ مفيد» آنان را از بغداد هدايت و راهنمايي مي‌كرد. يعني شيخ مفيد، از زمان خودش عقب نبود. ... اگر «محمد بن زكرياي رازي»، چهار كلمة الحادي بر زبانش جاري مي‌شد، فوراً «سيد مرتضي» در ردّ او كتاب مي‌نوشت و نمي‌گذاشت حرف او بي‌جواب بماند. اگر فلان نويسندة معاند اهل بيت، كتابي مي‌نوشت و حقايق و اعمال شيعه را مسخره مي‌كرد، بلافاصله «عبدالجليل رازي قزويني» حقش را كف دستش مي‌گذاشت و كتاب «النقض» را مي‌نوشت. بنابراين، هر كسي كه در زمينه‌هاي فقهي و بخصوص كلامي، چيزي به شيعه مي‌گفت، شيعه با قدرت و قوّت، به زبان علمي به او جواب مي‌داد و سخن تلخ رقيب و حريف و معاند را به خانه نمي‌برد.»
منبع پيشين

لزوم تربيت نفوس توسط علما
            تمام دستگاه‌ها و تمام افراد، بخصوص علماي اعلام و روحانيون، بايستي روي تربيت نفوس مردم و تحقق انقلاب قلبي و اخلاقي در آنها، مخصوصاً در جوانان تلاش كنند.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان، 1/12/1369
وظائف علما در قبال طلبه‌هاي جوان
يكي از وظائف اساسي شما آقايان ـ كه علماي ديني هستيد ـ تربيت عالم ديني مطلع و آگاه است. مدارس ديني را تقويت كنيد. طلبه‌هاي جوانتان را با معلومات اسلامي قانع كننده مغزهاي نسل جوان، مجهز كنيد. همه دشمنان ما، با استفاده از ثروت بي پايان، تجربه‌هاي فراوان و مغزهاي قوي، علاوه بر آنچه كه تا حالا نوشته اند، براي القاي شبهه در فكر اسلامي و ايمان اسلامي مردم، هزاران كتاب خواهند نوشت و هزاران مقاله تنظيم خواهند كرد، هزاران شبهه رها خواهند كرد، تا در ذهن و مغز و دل مردم بنشيند و جاگير بشود. در مقابل اين تهاجم فرهنگي، چه كسي بايد ايمان مردم را حفظ و مسلح كند و ذهنشان را مجهز نمايد؟ اين وظيفه علماست.
كتاب حوزه و روحانيت، جلد2، صفحه 97
فرهنگ و گسترش كيفي آن
ـ آنچه كه براي كشور ما و براي عناصر فرهنگي مهم است، گسترش كيفي فرهنگ است.
ـ اساس و ريشه‌ي فرهنگ عبارت است از عقيده و برداشت و تلقي هر انساني از واقعيات و حقايق عالم، و نيز خلقيات فردي و خلقيات اجتماعي و ملي.
ـ بخش عمده‎ي فرهنگ، همان عقايد و اخلاقيات يك فرد يا يك جامعه است.
مجموعه بيانات رهبري، سال 1384، كلمات قصار
فرهنگ و ضرورت مقابله با تهاجم تبليغي
 «در حال حاضر، يك جبهه‌بندي عظيم فرهنگي كه با سياست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه‌ها همراه است، مثل سيلي راه افتاده تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامي نيست؛ بسيج عمومي هم در آنجا هيچ تأثيري ندارد؛ آثارش هم به گونه‌اي است كه تا به خود بياييم، گرفتار شده‌ايم؛ مثل يك بمب شيميايي نامحسوس و بدون سر و صدا عمل مي‌كند. فرض كنيد در محوطه‌اي يك بمب شيميايي بيفتد كه احدي نفهمدكه اين بمب درآنجا افتاد؛ ولي پس ازهفت، هشت ساعت ببينندصورت‌ها ودست‌هاي همه تاول‌زده است.
            الآن، در مدرسه‌ها و داخل خيابان‌ها و جبهه‌ها و حوزه‌هاي علميه و دانشگاه‌هاي ما، ناگهان نشانه‌هاي اين تهاجم تبليغي و فرهنگي را خواهيد ديد. الآن مقداري هم آن را مي‌بينيد و بعداً هم بيشتر خواهد شد. يك كتاب چاپ مي‌شود،‌ يك فيلم توليد مي‌شود و به صورت ويدئو،داخل‌كشور مي‌آيد و زمينة چنين تهاجمي را فراهم مي‌كند.هدف اين تهاجم با چنين ابعادي، اسلام و انقلاب و ما هستيم»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با نمايندگان طلاب و فضلاي حوزه علميه قم، 7/9/1368
ضرورت هزينه و اختصاص بودجة كافي به امور فرهنگي
در كار فرهنگي نبايد مسئلة پول و بودجه، يك مشكل عمده به حساب آيد. به اين معنا كه مشكلات و نقايص فرهنگي را در رديف نيازهاي بودجه‌اي و در آخرهاي ليست قرار ندهيم؛ بلكه در اولهاي ليست ـ اگر نگوييم در رديف اول ـ قرار بدهيم. اگر درست فكر بكنيم، اين به صرفة اقتصادي مملكت هم است. يعني از اين‌كه بودجه و امكانات بيشتر را به كارهاي فرهنگي ـ بخصوص فرهنگ آموزشي ـ متوجه كنيم، كشور زيان نخواهد كرد؛ زيرا كه خود اين، براي آيندة كشور توليد امكانات مي‌كند. براي يك كشور، نيروي انساني همه چيز است. ما اگر نيروي انساني نداشته باشيم، هيچ چيزي نداريم. چند سال قبل از اين، روي بعضي از كشورهايي كه سالها پيش از ما انقلاب كردندو توفيق هايي هم در عرصه‌هاي اقتصادي وصنعتي و فني و امثال اينها به دست آورند، مطالعه‌اي مي‌كردم. ديدم اينها در اوايل انقلاب، بيشترين تكيه و برنامه‌ريزي را روي تربيت نيروي انساني گذاشته‌اند؛ به طوري كه بعضي از اين كشورها، همين الآن نيروي انساني كارآمد و ماهر صادر مي‌كنند. يعني نه اين كه كشور خودشان از وجود چنين نيروي انساني يي سرريز شده و بي نياز گرديده است؛ نه، كشور آنها از جهات ديگر آمادة‌ قبول‌اي همه متخصص نيست و وضع اقتصاديشان طوري نيست كه بتواند اين همه متخصص را مصرف كند؛ اين است كه به كشورها صادر مي‌كنند. همين نيروي انساني است كه آنها را علي رغم نداشتن درآمدهاي كلاني مثل نفت و مانند آن ـ كه بحمدالله ما از آن برخوردار هستيم ـ به سطوح خوب رسانده است. اين قسمت را از اين جهت مطرح كردم كه اگر ما امروز بودجة ارزي و يا ريالي را به كار فرهنگي متوجه مي‌كنيم، بايد توجه نماييم كه اگر چه ممكن است در كوتاه مدت، اين بودجه به درد كارهاي اقتصادي و گردش امور اقتصادي كشور ما نخورد، اما در اندكي بعد از كوتاه مدت ـ نه اين كه در بلند مدت زياد ـ عايديش فوراً به خود ما برمي گردد؛ مثل همين مسئلة انتشارات و كاغذ، كه ما بايد بتوانيم كتاب و نشرية علمي و امثال اينها را در اختيار داشته باشيم. بايد كاغذ را در اختيار دستگاه‌هاي فرهنگي گذاشت تا بتوانند اين كار مهم را انجام بدهند. اين يك مسئله است كه در نگرش به عرصة فرهنگي كشور، ما بايد به تربيت نيروي انساني توجه كنيم.
از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 21/9/1368
زنان و مسائل فرهنگي
مسائل زنان خيلي زياد است و در جامعه ما درباره زن به مرور در ذهنيت مردم ما رسوخ و رسوب كرده و به اين آساني‌ها زدودني نيست، مسائل فرهنگي زنان بايد به تدريج در سايه وضع قوانين بسيار هوشمندانه همواره شده و از حالات نابساماني بيرون بيايد اين كار در مدت چند سال كوتاه حل نشده و در توان چند نفر معدود خانم‌هاي در مجلس نيست، بايد به مرور انجام بگيرد.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در مصاحبه با مجله زن روز، 13/12/1366
كار فرهنگي و خصوصيات آن
كار فرهنگي،‌اولين خصوصيتي كه دارد، اين است كه بايد هوشمندانه باشد. كار فرهنگي، برف انبار نمي‌شود و اينطور نيست كه هر كس هر كاري از دستش بر آمد، بكند اينگونه كار فرهنگي، به درد نمي‌خورد، انبوه كار فرهنگي، مهم نيست؛ انتظام كار فرهنگي، چيده شدن و گزيده شدن و هر كاري در جاي خود قرار داشتن، اين مهم است كه بايد هوشمندانه باشد.
كتاب حوزه روحانيت، صفحه 156
 فرهنگ و آرايش خطرناك دشمن
در همه جا يك آرايش فرهنگي بسيار خطرناكي عليه انقلاب وجود دارد. دشمن در مقابل وضع كنوني ما آن ژست و آرايش نظامي را كه پنجاه سال پيش مي‌گرفت، امروز نمي‌گيرد. لذا، ما بايد آرايش جديد دشمن را بشناسيم و اگر نشناخته‌ايم و خوابيده‌ايم قطعاً از بين خواهيم رفت.
از بيانات مقام معظم رهبري در اهميت فرهنگي، سايت دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي
 
 فرهنگ و خطراتي كه آن را تهديد مي‌كند
ما و همه دست‌اندركاران فرهنگ در كشور بايد باور كنيم كه امروز آماج تهاجمات فرهنگي دشمنانمان هستيم؛ هم به صورت آميختن فرهنگ انقلابي ما با چيزهايي كه آن را از خلوص و كارايي مي‌اندازد و هم به صورت مانع تراشيدن بر سر تربيت انسان‌هاي كارآمد و متخصص كه بتوانند همه امور كشور را اداره كنند. شكي نيست كه دشمن نسبت به همه اينها، به صورت جذب و ربودن و دزديدن مغزها و استعدادهاي درخشان از ميان ما، برنامه‌ريزي كرده است. انقلاب فرهنگي در تهديد است كما اين كه اصل فرهنگ ملي و اسلامي ما در تهديد دشمنان است. اين تهاجم فرهنگي گاهي هم متأسفانه به وسيله خودي‌ها انجام مي‌گيرد. مثلاً فرض بفرماييد ما مي‌بينيم يك سلسله كارها و بحث‌هايي مبني بر حذف شخصيت و ارزش روحانيت در محيط دانشگاهي شروع مي‌شود. اين يك كار ساده‌اي نيست، اين فقط يك كار منفي نيست اين كه كسي بيايد مثلاً حوزه علميه را كه بر مبناي تحقيق، دقت نظر، خودسازي، نوآوري و ابتكار كه اصولاً سبك و شيوه آموزش و تعليم و تعلم در حوزه‌هاي علميه اول بر اين مباني بنا شده است، يك چيز تقليدي وانمود بكند و امثال شهيد مطهري و شهيد بهشتي را كه شاگردان حوزه هستند استثناهاي حوزه تلقي كند، يك اشتباه است. مبارزه فرهنگي عليه جمهوري اسلامي در ساحت‌هاي مختلف و در عرصه‌هاي مختلف وجود دارد، بر اين اساس برنامه‌ريزي كنيم.
از بخش‌هاي مهم تهاجم فرهنگي كشاندن نسل جوان جامعه به ابتذال و فساد اخلاقي و تلاش براي اينكار كه اين هم يكي از بخشهاي فساد علمي است. باورهاي ديني ما هدف ‌گيري مي‌شود عادات حسنه ملت ما مورد تهاجم قرار مي‌گيرد و هدفگيري مي‌شود. اين كار خيلي هم دقيق انجام مي‌گيرد. خلاصه آن چيزي كه انقلاب بر پايه آن به وجود آمده است. يعني فرهنگ اسلام ناب و فرهنگ انقلابي ـ دقيقاً مورد تهاجم دشمنان است.
از بيانات مقام معظم رهبري، سايت شوراي عالي انقلاب فرهنگي
 فقه كار اصلي روحانيت
«فقه ـ كه كار اصلي ماست ـ به زمينه‌هاي نوظهور گسترش پيدا نكرده، يا خيلي كم گسترش پيدا كرده است. امروز،‌ خيلي از مسايل وجود دارد كه فقه،‌ بايد تكليف اينها را معلوم كند؛ ولي معلوم نكرده است. ... آفاق و گستره‌هاي جديد، در امر فقاهت لازم است. چه دليلي دارد كه بزرگان و فقهاي ما، نتوانند اين كار را بكنند؟»
منبع پيشين
فقه بمثابه به اصل در حوزه
«اصل علم در حوزه‌هاي علميه فقه است. اين چراغ فقاهت است كه بايد در اين حوزه‌ها مشتعل بشود و روشن بماند تا نور ببخشد.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع طلاب مدرسه مجتهدي، 29/9/1360
فقه و فقيه
«بالاترين و ذي‌قيمت‌ترين و ارزشمندترين اهداف اين درس خواندن، اين است كه انسان فقيه بشود؛ يعني آشناي با دين، با انديشه ديني و با مباني فكري دين.»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با مدرسان و طلاب مدارس علميه، 27/6/136
كتب و حوزه و مشكلات موجود
«يكي ديگر از مشكلات حوزة علمية‌ قم و حوزه‌هاي علمية ديگر، كتاب‌هاي درسي است. تا از اين كتاب‌ها صحبت مي‌كنيم، مي‌گويند: فلان عالم بزرگ و يا فلان آخوند هم، همين كتاب‌ها را خوانده است! حالا آنهايي كه انقلابي‌ترند، مي‌گويند: امام هم، همين درس‌ها را خواند كه امام شد! آيا واقعاً امام، چون همين درس‌ها را خواند، امام شد؟ اين طور نيست. امام، جوهر مخصوصي بود. آنچه كه شما در عظمت امام پيدا مي‌كنيد، ناشي از اين نيست كه اين كتاب‌هاي درسي را خواند. وانگهي، در زماني كه امام راحل (ره)، اين كتاب‌ها را مي‌خواندند، تا حالا شصت و يا هفتاد سال، فاصله شده است. ...»
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در جمع علما و روحانيون حوزة علميه قم، 30/11/1370

نهضت نرم‌افزاري از نگاه مقام معظم رهبري «مدظله العالي»
 
 بايد توليد نظريه و فكر تبديل به يك ارزش عمومي در حوزه و دانشگاه شود و در قلمروهاي گوناگون عقل نظري و علمي از نظريه سازمان تقدير به عمل ايد و به نوآوران جايزه داده شود و سخنانشان شنيده شود.
منشور پژوهش‌، مقام معظم رهبري‌، پاسخ به نامه جمعي از دانش آموختگان حوزه
اين حركت بايد در دانشگاه‌ها و مراكز علمي و تحقيقاتي‌، به صورت انگيزة عام‌، امري مقدس و يك عبارت تلقي شود.
مدرك شمارة 1
«آري نبايد از آزادي ترسيده و از مناظره گريخت و نقد و انتقاد را به كالاي قاچاق و يا امري تشريفاتي‌، تبديل كرد؛ چنانچه نبايد به جاي مناظره‌، به جدال و؟ گرفتار آمد وبه جاي آزادي‌، به دام هتاكي و مسئوليت گريزي لغزيد»
«از شما و همفكرانتان در حوزه و دانشگاه مي‌خواهم كه اين ايده‌ها را تا لحظة عملي شدن و ثمر دادن هر چند دراز مدت تعقيب كنيد‌، نه مأيوس و نه شتابزده»
«بي‌شك آزادي خواهي و مطالبة فرصتي براي انديشيدن براي بيان انديشه توام با رعايت ادب استفاده از آزادي‌، يك مطالبة اسلامي است و آزادي تفكر‌، قلم و بيان. نه يك شعار تبليغاتي‌، بلكه از اهداف اصلي انقلاب اسلامي است»
«اما متأسفانه گروهي به دنبال سياست زدگي و گروهي به دنبال سياست زدايي‌، دائماً تبديل فضاي فرهنگي كشور را به سكوت مرداب گونه يا؟ گرداب گونه‌، مي‌خواهند تا در اين بلبشو‌، فقط صاحبان قدرت‌، ثروت و تريبون بتوانند تاثير گذار و جريان ساز باشند و سطح تفكر اجتماعي را پايين آورده و همة فرصت ملي را هدر دهند»
«اميدوارم كه راحل اجراء اين ايده دچار فرسايش اداري نشده و تا پيش از بيست و پنجمين سالگرد انقلاب نخستين ثمرات مهم آن آشكار شده باشد.»
منشور پژوهش‌، پاسخ مقام معظم رهبري به نامة جمعي از دانش آموختگان حوزه
«من بر پيشنهاد مي‌افزايم كه اين ايده چه در قالب مناظره‌هاي قانون مند و توام با امكان داوري و با حضور هيات‌هاي داوري علمي و چه در قالب تمهيد «فرصت براي نظريه سازان» و سپس نقد و بررسي ايدة آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمي حوزه و دانشگاه‌، تنها محدود به برخي قلمروهاي فكر ديني يا علوم انساني و اجتماعي نيز نماند... .»
مدرك پيشين
« (زاد و ولد فرهنگي) كه تعبير روايات پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت ايشان عليهم‌السلام محصول «تضارب آراء و عقول» است‌، عادت ثانوي نخبگان و انديشه وران گردد.»
همان مدرك
 «بايد ايده‌ها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامي با يكديگر رقابت كنند و مصاف دهند.»
همان مدرك
 «البته براي آنكه ضريب عملي بودن اين نظريات و مناظرات پايين نيايد و پخته‌گويي شود و سطح گفتگوها نازل‌، عوامانه و تبليغاتي نشود بايد تمهيداتي انديشيد و قواعدي نوشت.»
همان مدرك
 «بي شك هر دو نهاد از طرح‌هاي پيشنهادي فضلاء دانشگاهي و حوزوي و از جمله طرح شما استفاده خواهند كرد تا با رعايت همه جوانب مسئله‌، جنبش «پاسخ به سوالات»‌، مناظرات علمي و نظريه پردازي روشمند را در كليه قلمروهاي علمي حوزه و دانشگاه نهادينه و تشويق كنند.»
مدرك پيشين
 «از شوراي محترم مديريت حوزه علميه قم مي‌خواهم تا با اطلاع و مساعدت «مراجع بزرگوار محترم» و با همكاري و مشاركت «اساتيد و محققين برجسته حوزه براي بالندگي بيشتر فقه‌، اصول‌، فلسفه‌، كلام‌، تفسير و ساير موضوعات تحقيق و تاليف ديني و نيز فعال كردن نهضت» پاسخ به سوالات نظري و عملي جامعه تدارك چنين فرصتي را ببينند. از شوراي محترم انقلاب فرهنگي و بويژه رياست محترم آن نيز مي‌خواهم كه اين ايده را در اولويت... قرار دهند.»
مدرك پيشين
«همين كه اين نسل از افراط و تفريط رنج مي‌برد و راه ترقي و تكامل را نه در جمود و تجهد و نه در خود باختگي و تقليد بلكه در نشاط اجتهادي و توليد فكر علمي و ديني مي‌دانند.»
«و آنگاه كه نخبگان ما نقطه تعادل ميان هرج و مرج و ديكتاتوري را شناسايي و تثبيت كنند دوران جديد آغاز شده است»
«و من عميقاً متأسفم كه برخي ميان مرداب سكوت و جمود با گرداب هرزه‌گويي و كفرگويي طريق سومي نمي‌شناسند و گمان مي‌كنند كه براي پرهيز از هر يك از اين دو بايد به دام ديگري افتاد. حال آنكه انقلاب اسلامي آمد تا هم فرهنگ خفقان و سر جنبانيدن و جمود و هم فرهنگ آزادي بي‌مهار و خود خواهانة غربي را نقد و اصلاح كند.»
«اما متأسفانه گروهي ... دائماً فضاي فرهنگي كشور را به سكوت مرداب گونه يا تلاطم گرداب گونه‌، مي‌خواهند در نتيجه صاحبان خرد و احساس‌، ساكت و سكوت بمانند و صاحب دلان و خرد مندان بركنار و در حاشيه مانده و منزوي‌، خسته و فراموش شوند.»
نهضت نرم افزاري
·    براي بيدار كردن عقل جمعي چاره‌اي جز مشاوره و مناظره نيست ... و بدون حمايت حكومت اسلامي و هدايت علماء و صاحب‌نظران توليد علم و انديشه ديني و در نتيجه «تمدن سازي و جامعه‌پردازي» ناممكن يا بسيار مشكل خواهد بود.
منشور پژوهش، پاسخ مقام معظم رهبري به نامه جمعي از داننش آموختگان حوزه
 

ضرورت توسعة علمي كشور
مسئلة ديگر، مسئلة توسعة علمي كشور است كه من البته عميقاً و جداً باور دارم كه مشكلات اين كشور جز با توسعة علم و تعميم و تعميق علم در كشور پيش نخواهد رفت. ما ناگزير بايست اين فاصلة چندين ده ساله‌اي را كه براي ما به وجود آورده اند، پركنيم. داريم مي‌بينيم كه دنياي دانشمند با تكيه به علم چه حرف زوري را به همه مي‌زند و چطور به بركت علمي كه دارند، ناحق هايي را حق مي‌كنند.در حالي كه ما استدلال مي‌كنيم، محاجه مي‌كنيم، بحث مي‌كنيم، او بدون اين كه به ظاهر خم به ابرو بياورد، كار خودش را دنبال مي‌كند! چرا ؟ چون علم دارد و اين علم توانسته او را مجهز كند به ثروت،‌به ابزار جنگي و به قدرت سياسي. اگر ما بخواهيم كشورمان، ملت مان و امت اسلامي خود را به نقطه‌اي برسانيم كه بتواند حرف حق خودش رابا همين شجاعت بزند، احتياج به علم داريم. اين، مخصوص ما هم نيست، بلكه متعلق به همة‌ كشورهاي اسلامي است و ما بايد براي كشورهاي اسلامي مادر علم بشويم. بار به دوش ماست؛ ماييم كه هم اميد داريم، هم ايمان داريم، هم احساس توانايي در خودمان مي‌كنيم براي اين كار وهم ابزارش را داريم؛ يك ملت خوب و بااستعداد. ما كه اين همه جوان بااستعداد داريم، بايست يك خيز بلند برداريم و يك كار بنياني و عميق در زمينة علم انجام بدهيم،‌بعد باب علم را باز كنيم به روي كشورهاي مسلمان. بنابراين، مسئلة ‌توسعة علمي كشور چيز مهمي است.
از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي شوراي انقلاب فرهنگي، 13/10/84
 
 
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
تعداد بازديد اين صفحه: 3180
   

 

 

 

خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)

مهر حوزه
مجری سایت : شرکت سیگما