حجت الاسلام دكتررهنمايي:رسانه ملي زمينه حضور حوزه در دنيا را فراهم كند


تأكيد رهبر معظم انقلاب اسلامي در جمع فضلا و طلاب حوزه در خصوص اهتمام حوزه به جنبش نرم‌افزاري و توليد علم ما را بر آن داشت تا در خصوص فلسفه تعليم و تربيت با يكي از پژوهشگران حوزه كه تأليف او سال گذشته در يازدهمين همايش كتاب سال حوزه، اثر برگزيده شناخته شد، گپ و گفتي صميمي داشته باشيم. آنچه مي خوانيد؛ گفت و گوي خبرنگار سرويس علمي و فرهنگي مركز خبر حوزه با حجت‌الاسلام والمسلمين سيد احمد رهنمايي نويسنده كتاب «درآمدي بر فلسفه تعليم و تربيت» است.

*حاج‌آقاي رهنمايي بفرماييد چه ضرورتي باعث شد كه به تاليف چنين كتابي بپردازيد؟

اين كتاب كه در سال 1388 به عنوان كتاب سال حوزه انتخاب شد، مشتمل بر مباحث مهم فلسفه تعليم و تربيت است كه در آن علاوه بر اينكه رويكرد فلسفي رعايت شده است، به مباني هستي شناختي، معرفت شناختي و انسان شناختي فلسفه تعليم و تربيت، بيش از ساير مباني پرداخته شده است.

در اين كتاب بعد از بيان مباني تعليم و تربيت به اصول ناظر به مباحث هستي‌شناختي، معرفت‌شناختي و انسان‌شناختي اهتمام بيشتري شده كه در ضمن آن به روش‌هاي تعليم و تربيت هم اشاره شده و از مجموع 18 بخشي كه در آن تنظيم گرديده 9 بخش به صورت مشخص به مباحث اسلامي اختصاص دارد .

*اين كتاب چه ويژگي‌هايي دارد كه آن را در شاخه خود از ديگر كتب متمايز كرد و به عنوان كتاب سال انتخاب شده ؟

از جنبه‌ محتوايي، روشمندي و سنديت در زمينه فلسفه تعليم و تربيت، كتاب برگزيده شناخته شده است و قطعا سعي شده مباحث با روشمندي علمي و آكادميك طرح و پيگيري شود.

و اين روشي است كه الان در سطح دنيا مرسوم است، شيوه‌ايي است كه در آن بتوان تحقيقات را از منابع اصيل شروع كرد و بر اساس استنباطي كه از منابع اصيل نصيب محقق مي‌شود يك سلسله فروعي را از اصول بدست آورد.

در مجموع روشي كه در اين كتاب به كار برده شده، روشي اجتهادي است به شيوه‌اي كه يك فقيه، مباحث را به روش اجتهادي طرح مي‌كند، من هم سعي كردم مباحث مبنايي فلسفه تعليم و تربيت را به شيوه اجتهادي مطرح و بحث كنم به اين صورت كه به سلسله مباني و اصولي متكي باشم تا بتوانم فروعي را از اين مباني و اصول استنباط كنم.

در مسايل اسلامي، مباني مشخص است و معتقدات اصيل اسلامي از اصول دين گرفته شده نه از مسايلي كه متفرع بر اصول دين است، سعي شده با توجه به عمق و غنايي كه منابع اسلامي دارند با روش‌ اجتهادي مباحث پيگيري شود و روشمندي خاصي كه در اين كتاب به كار گرفته شده تا حدودي آن را برجسته كرده است.

نكته دوم غناي محتوايي بود كه سعي شده مباحث از مصادر اوليه و از منابع دست اول استفاده شود تا دانشجو بتواند به راحتي بفهمد، نظريه‌پردازان فلان مكتب غربي در خصوص فلسفه تعليم و تربيت چه ديدگاهي دارند، در منابع اسلامي نيز بيشتر توجهمان به قرآن، روايات بوده ضمناً از ديدگاه‌هايي كه دانشمندان اسلامي طرح كرده‌اند استفاده شده و از اصالت و غناي خاصي برخوردار است.

ويژگي سوم اين كتاب سنديت مباحث است كه به مباحث اعتبار داده و آن را قابل قبول مي‌كند، تلاش مي‌كنيم به يك سلسله مباني و اصول متكي باشيم و فروعي را از اين مباني و اصول استنباط كنيم.

* بعضي‌ها اعتقاد دارند كه فلسفه اسلامي بيشتر به مباحث ذهني و مقولات علمي پرداخته و در زندگي روزمره بشري و مسايل اجتماعي چندان حرفي براي گفتن ندارد، با توجه به اين كه شما در اين كتاب به فلسفه تعليم و تربيت از ديدگاه اسلام هم پرداخته‌ايد. نظرتان راجع به اين تفكر چيست؟

كساني كه تصور مي‌كنند، فلسفه فقط سر و كارش با مباحث انتزاعي و تئوريك است، سخت در اشتباه هستند. اصولاً فلسفه دانش بودن و شدن است، به خصوص اگر در حوزه تعليم و تربيت قرار بگيرد، به نظر مي‌رسد اين افراد فلسفه را درست برداشت نكرده‌اند، اين طور نيست كه مباحث جدا از فلسفه را علوم كاربردي و در مقابل؛ علوم ديگر را علوم تئوريك بدانيم، چنين تقسيم‌بندي‌هايي نادرست است و منشأ آن از برداشت‌هاي نادرستي است كه در غرب صورت گرفته و در دهه‌هاي اخير به جامعه ما هم سرايت كرده است. البته بخشي از اين سوء تفاهم‌ها مربوط به نظرات بعضي افراد در جهان اسلام و صاحب ‌نظران مسلمان نسبت به فلسفه است و هنوز هم احتمال دارد اين تفكرات در بخشي از مباحث، رسوباتي داشته باشد و اصولاً اين سوء برداشت‌ها باعث شده فلسفه را در يك لفافه خاصي در نظر بگيرند، گويا اين علم هيچ سر و كاري با مباحث كاربردي و زندگي روزمره انساني ندارد، در صورتي كه فلاسفه بزرگ و شهير اسلامي به خصوص از زمان صدر المتألهين به بعد و بالاخص در دوران انقلاب اسلامي فلسفه‌اي كه از زبان و بيان فلاسفه بزرگ مثل علامه طباطبايي و شاگردان بزرگ ايشان تبيين شده اين نظريه را ملغي كرد و نشان داد، فلسفه مي‌تواند و اساساً بايد در زندگي روزمره انساني نقش و حضور داشته باشد.

* علم بدون فلسفه معنا ندارد

 ما بدون فلسفه اساساً نمي‌توانيم در حوزه علوم وارد شويم؛ حتي براي خود علم هم فلسفه در نظر گرفته شده است و با تحقيقاتي كه در مورد فلسفه علوم انساني صورت گرفته، اين حقيقت خيلي نمايان شده است و بسياري از فلسفه‌هاي مربوط به علوم انساني از جمله روان‌شناسي، تعليم و تربيت، جامعه‌شناسي و حقوق، جنبه كاربردي دارند. و از همه مهم‌تر خود فلسفه تعليم و تربيت است كه فلسفه بودن و شدن است.

در فلسفه تعليم و تربيت به تبع مباحث فلسفي و كلي، برنامه‌هاي جاري بشر و تعليم و تربيت انساني و روان‌شناسي انسان را بررسي مي‌كنيم، در اين بررسي سير كاملاً منطقي را تنظيم مي‌كنيم، اين مسائل مربوط به بودن انسان است، اما اينكه چه جوري مي‌شود از اين سرمايه‌ها به مصلحت و خير و سعادت بشر استفاده كرد به جنبه «انسان شدن» مربوط مي‌شود.

در فلسفه تعليم و تربيت ما به سه سوال چيستي، چرايي و چگونگي تعليم و تربيت پاسخ مي‌دهيم، اينها از خود فلسفه ناشي شده است و معنايش اين است كه فلسفه اين قابليت را دارد و مي‌تواند به چيستي، چرايي و چگونگي انسان بپردازد.

*فلسفه تعليم و تربيت سرو كارش با انسان است به نظر جناب عالي فلسفه‌اي كه بر اساس ديد تجربي شكل مي‌گيرد، صحيح و قابل اعتماد خواهد بود يا نه؟ و اينكه چقدر مي‌تواند در نيل انسان به سعادت موثر واقع شود؟

آنچه شما به آن اشاره كرديد، به دريچه ديد ما مربوط مي‌شود، وقتي انسان‌شناسي ما تجربي شد و تعليم و تربيت بر اساس اين انسا‌ن‌شناسي تنظيم شد، طبيعي است كه دريچه ديد ما تنگ خواهد بود، چرا كه در اين صورت دنياي با عظمت انسان را در يك حوزه خاص علمي و تجربي محدود كرده‌ايم و در نتيجه به همين اندازه برداشت خواهيم كرد، اما وقتي بر اساس مفاهيم بلند قرآني و اسلامي انسان را تفسير كرديم و انسان را بالاتر از قلمرو ديد تجربي ديديم در اين صورت انسان فقط به اين خاك متعلق نيست و فراتر از اين عالم به عالم اعلايي تعلق دارد و در اينجا افق ديد ما بسيار فراتر از ديد تجربي خواهد بود و به بسياري از جزئيات و زوايايي كه در علم تجربي نمي‌توانيم در مورد انسان به آنها دست پيدا كنيم، خواهيم رسيد؛ لذا تكيه گاه ما از مباحث تجربي و عقلاني صرف به يك سلسله مباحث متقن‌تر منتقل مي‌شود كه از پشتيباني قوي‌تري برخوردار است.

* لزوم مدخليت وحي در تدوين علوم انساني

وقتي وحي وارد علوم انساني مي‌شود و مدخليت پيدا مي‌كند، ديد ما نسبت به انسان وسيع‌تر مي شود و در بسياري از مسايل جزئي كه عقل ما به آن نمي‌رسد به كمك وحي مي‌توانيم نفوذ پيدا كرده و براي رتق و فتق امور و مسايل انساني در اين حوزه دستورالعمل تنظيم كنيم.

*حوزه در تدوين اين نوع فلسفه چقدر موفق بوده و تا چه حد توانسته فلسفه غني اسلامي را با ادبيات و زبان علمي دنيا منطبق كرده و در مجامع علمي ارائه نمايد؟

به نظر من حوزه نبايد اصالت خود را در اين زمينه از دست بدهد، حوزه از امكانات فراواني كه دارد مي‌تواند براي حضور در مجامع علمي جهان استفاده كند، وقتي محتوا قوي شد و سنديت لازم را دارا بود و از روشمندي اجتهادي بهره‌مند بود، خيلي راحت مي‌توانيم با زبان دنيا صحبت كنيم و دنيا مي‌تواند ما را بفهمد، به شرطي كه زبان از روش اجتهادي دور نشود، كمبودي در اين جهت نداريم و لازم است حوزه‌هاي ما مقداري خود را بازيابي كنند و اگر مي‌خواهند در دنيا حضور جدي داشته باشند با رعايت سه عنصر محتوا، سنديت و روشمندي به اين مهم دست يابند.

* روش برجسته علمي حوزوي را حفظ كنيم

اينكه ما نتوانستيم فلسفه خود را در مجامع علمي جهان گسترش دهيم به نوع روشمندي ما بر نمي‌گردد، بلكه اشكال در اين جاست كه ما كاري در خور جهان انجام نداديم، انديشمندان ما دغدغه جهاني دارند، ولي با اكتفا به روش غربي متكي به روش آزمايشگاهي و تجربي و علمي صرف كم مي‌آورند، اما اگر اين دو عامل دغدغه جهاني و روش فائق و برجسته علمي حوزوي را حفظ كنيم و بر اين اساس كار كنيم به جايگاه مطلوب خواهيم رسيد.

* اينكه متون دانشگاهي ما بر اساس فلسفه غرب تدوين شده است از چه امري ناشي شده است؟

در اين مورد عوامل مختلفي موثر بوده است، ما مقداري تحت تاثير فضاي مسموم تهاجم فرهنگي قرار گرفتيم و خيلي وقت‌ها باورمان شده است كه ما چيزي براي گفتن نداريم، رسانه ملي بايد به حوزه فرصت دهد تا بتواند نقش برجسته خود را ايفا كند، اگر ما بخواهيم بحث و بررسي و مناظره با تشكيل ميزگرد‌هاي علمي سهمي در كاروان علمي دنيا داشته باشيم، بايد حوزه علميه قدرت و مكنت مالي را براي حضور در دنيا داشته باشد.

الان سهم دانشگاه‌ها در رشته‌هاي مختلف علمي به مراتب زيادتر از سهم حضور حوزه حتي در مجامع مذهبي است وقتي ما حضور تبليغي و ترويجي خودمان را در مراكز دنيا مي‌سنجيم، نسبت به حضور علمي دانشگاه‌ها در سطح جهان خيلي كم است. دولت بايد به حضور حوزه در مجامع علمي كمك كند، ما دارايي‌هاي بسيار گرانبهايي داريم ولي فرصت عرضه و توزيع را نداشته‌ايم و بايد تلاش كنيم اين نقيصه برطرف شود.

* تنگ نظري‌ها مانع حضور حوزه در مجامع علمي دنيا

در سال 1370  قانوني به تصويب رسيد و بخش‌نامه‌اي از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي ابلاغ شد مبني بر اينكه هر سال 30 نفر از دانش‌آموختگان حوزوي به كشورهاي خارجي اعزام شوند و همانطور كه دانشگاه‌ها بورسيه دانشجويي دارند حوزه‌ها هم اعزام داشته باشند و اولين دوره اعزام را به دانش‌آموختگان بنياد فرهنگي باقرالعلوم‌(ع) كه قبل از تاسيس موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني‌(ره) زير نظر آيت‌الله مصباح‌يزدي اداره مي‌شد اختصاص داده بودند، ولي اين تصميم در حد يك بخشنامه باقي ماند و در عرض 6 ماه به فراموشي سپرده شد و فرصت خوبي بود كه متأسفانه ادامه نيافت، همان تعدادي هم كه اعزام شده بودند رها شدند و اگر اهتمام آيت‌الله مصباح و عنايت خاص مقام‌ معظم‌ رهبري نبود، اعزام اينها هم ناتمام مي‌ماند كه با عنايت اين بزرگواران به نتيجه خوبي انجاميد و پايان‌نامه‌هايي كه توسط اين افراد نوشته شد و در آرشيو كتابخانه‌هاي دانشگاه‌ها قرار گرفت، كلي حرف براي گفتن دارند كه همه بر اساس مباني اسلامي و فرهنگي مبتني بر تفكر اهل‌بيت‌(ع) تدوين شده‌اند، به نظر مي‌رسد تنگ نظري‌هاي مسئولان امر در آن زمان موجب شد اين طرح هنوز پا نگرفته از پا بيفتد.

از فرصتي كه در اختيار مركز خبر حوزه قرار داديد تشكر مي كنم.


 
امتیاز دهی
 
 

آرشيو اخبار
تعداد بازديد اين صفحه: 3006
   

 

 

 

خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)

مهر حوزه
مجری سایت : شرکت سیگما