سه‌شنبه 4 آبان 1389
   
         نويسنده: عباسعلي فرزندي
________________________________________
منبع چاپي: فصلنامه متين . شماره 36
مباني نظري صدور انقلاب از منظر امام خميني(س)
چكيده:
ماهيت اعتقادي و مردمي انقلاب اسلامي و نظام برخاسته از آن، از سويي باعث شد تا دشمني قدرت‌هاي حاكم جهاني برانگيخته شود و از سوي ديگر، ايران اسلامي را به كانون الهام‌بخش و بيداري ملت‌ها به ويژه مسلمان‌ها تبديل كرد. بر اين اساس رهبري انقلاب اسلامي؛ از آغازين روزهاي پيروزي انقلاب براي انتقال آموزه‌ها و تجربيات خويش به ديگر جوامع احساس وظيفه كرد و با طرح انديشه صدور انقلاب در صدد پاسخگويي به اين نياز دوسويه انقلاب و طرفداران فراملي آن برآمده است. واقعيت اين است كه انديشه «صدور انقلاب» كه مي‌بايست به يك سياست ضابطه‌مند تبديل شود با نگرش‌هاي گوناگوني مواجه بود، ولي امام خميني به عنوان واضع مكتب انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در مواضع خويش ضمن اعلام قطعي صدور انقلاب، ابعاد آن را نيز ترسيم كرد. در اين مقاله با رويكرد توصيفي ـ تحليلي به تبيين چرايي، اهميت و ضرورت صدور انقلاب از منظر امام خميني پرداخته خواهد شد.
      در انديشه‌ي امام خميني ضمن اينكه صدور انقلاب به دليل ماهيت و ويژگي‌هاي ايدئولوژيك انقلاب اسلامي به عنوان وظيفه و تكليف مطرح بوده و بر مباني اعتقادي مبتني است، از لحاظ واقعيت‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي نيز اجتناب‌ناپذير است. از طرف ديگر، از ديدگاه امام خميني در صدور انقلاب مي‌بايست ملت‌ها را هدف دانست و به ابعاد جامع صدور انقلاب توجه كرد تا اهداف و منافع جمهوري اسلامي ايران در محيط فراملي برآورده شود.
       كليدواژه‌ها: امام خميني، انقلاب اسلام، صدور انقلاب، همگرايي، فراملي، تكليف‌گرايي، رسالت جهاني
       مقدمه
پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ضمن ساقط كردن حكومت استبدادي شاهنشاهي،‌اساس ظلم و استكبار و منافع قدرت‌هاي سلطه‌گر به ويژه آمريكا را مورد تهديد قرار داد. ماهيت اسلامي و مردمي و تكيه بر عوامل اعتقادي و آموزه‌هاي ديني به عنوان مهمترين عوامل پيروزي انقلاب اسلامي، ضمن بر هم زدن نفوذ و اقتدار فزاينده نظام سلطه در ايران و برپايي نظام مستقل از ابرقدرت‌ها، در اين كشور شرايطي را رقم زد كه ايران اسلامي به عنوان كانون الهام‌بخش و بيداري ملت‌ها ـ به ويژه مسلمانان ـ ‌تبديل شود. جمهوري اسلامي به عنوان نظام برخاسته از انقلاب اسلامي ايران در سطح ملي، كاملا متفاوت با ديگر نظامهاي موجود، جايگاه ويژه‌اي در سطح بين‌المللي پيدا كرد.
  اين انقلاب در سطح فراملي ضمن شكست نظامهاي موجود، جايگاه ويژه‌اي در سطح بين‌المللي ملت‌هاي مسلمان را فراهم آورد و وظايف ويژه‌اي براي رهبران انقلاب و نظام برآمده از آن در زمينه حمايت از ملت‌ها، مسلمان‌ها، به ويژه نهضتهاي آزادي‌بخش مشخص كرد. رويكرد ايدئولوژيك انقلاب اسلامي و فرهنگ ديني و ارزش‌هاي سنتي و بومي از يكسو براي جهان غرب و به ويژه آمريكا غيرمنتظره بود و از سوي ديگر باعث استقبال و تأثيرپذيري ملت‌هاي مسلمان از آرمانها، اهداف، سياست‌ها وروشهاي مربوط به اين پديده مهم گرديد و توقعات و انتظارات ويژه‌اي را در آنان براي الگودهي و انتقال تجربيات انقلابي از ناحيه متوليان انقلاب اسلامي به وجود آورد. بر اين اساس رهبران انقلاب اسلامي علاوه بر احساس تكليف ديني در زمينه نشر و گسترش آموزه‌هاي انقلاب اسلامي، مي‌بايست اندوخته‌ها و تجربيات خود را با در نظرگرفتن وظيفه ديني و شرايط محيطي به آنان منتقل كنند. براساس واقعيتهاي پيش شمرده و با لحاظ ويژگي‌ها و اهداف انقلاب اسلامي منبعث از ماهيت اسلامي و جهاني بودن ايدئولوژي اسلامي كه ديني و اسلامي است و با توجه به مردمي و فراگير بودن،‌ استقلال و عدم اتكا به شرق و غرب، ظلم‌ستيزي و حمايت از مظلوم، نفي سلطه‌پذيري و سلطه‌گري و با توجه به ضرورت وحدت جهان اسلام، تعارض با نظام ناعادلانه حاكم بر جهان و...، رهبر انقلاب ضروري ديدند كه رويكردهاي منطبق با اهداف اين انقلاب اتخاذ كنند. در اين راستا و براي پاسخگويي به انتظارات بر حق شيفتگان انقلاب اسلامي و از طرفي تعيين تكليف نسبت به مخالفان اين پديده‌ي مهم، امام خميني انديشه صدور انقلاب را مطرح كردند.
       در اينجا ذكر چند نكته در مورد صدور انقلاب لازم به نظر مي‌رسد:
 1ـ با توجه به اينكه از آغازين روزهاي پيروزي انقلاب يكي از نكاتي كه امام بر آن تأكيد جدي داشتند مسأله صدور انقلاب بود و از طرفي با طرح انديشه صدور انقلاب از سوي ايشان و تأكيد بر اجراي اين سياست، برخي مخالفت‌هاي تصريحي و تلويحي از ناحيه بعضي از جريانات سياسي مطرح شد، اما ايشان با موضع‌گيري قاطعانه‌اي فرمودند: «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر مي‌كنيم» (امام خميني 1385 ج 12: 148). همچنين حضرت امام خميني با نفي تفكر مخالفان صدر انقلاب اعلام كردند: «ما بايد در صدور انقلابمان به جهان كوشش كنيم و تفكر اينكه ما انقلابمان را صادر نمي‌كنيم كنار بگذاريم» (امام خميني 1385 ج 12: 202) لذا امام با اتخاذ اين مواضع روشن، پايبندي خود را به اصل صدور انقلاب به صورت قطعي اعلام داشت.
 با قطعي شدن انديشه صدور انقلاب، برگزيدن سياست و برنامه‌هاي مناسب براي اجراي اين انديشه از ضرورتهاي انكارناپذير بود و به مباني نظري قابل اتكا نياز داشت كه متوليان صدور انقلاب بتوانند با وحدت رويه در مواضع خود از آن بهره‌گيري كنند تا ضمن انجام وظيفه نسبت به شيفتگان انقلاب اسلامي در سراسر جهان به ويژه مسلمانان از اهداف انقلاب اسلامي و اهداف و منافع جمهوري اسلامي ايران در محيط فراملي حفظ و حراست به عمل آورند. مواضع امام نه تنها همواره نقش تعيين‌كننده و محوري درمراحل مختلف انقلاب اسلامي براي ملت مسلمان ايران و مسئولان جمهوري اسلامي ايران و همچنين امت اسلامي در وراي مرزهاي جمهوري اسلامي ايران داشته است بلكه در مسأله صدور انقلاب هم مواضع ايشان دربردارنده مباني شرعي، اهداف، راه‌ها و ابزار كارآمدي است كه در صورت تنظيم و تبيين آنها زمينه‌ي مناسبي براي انجام وظيفه ديني و انقلابي و بازشناسي فرصتهاي ويژه براي گسترش و عمق‌بخشي حوزه‌هاي علاقمند به انقلاب اسلامي فراهم مي‌شود.
  بر اين اساس ترسيم و تبيين مباني نظري صدور انقلاب از منظر امام خميني مي‌تواند در زمينه‌ي سياستگذاري، برنامه‌ريزي و تعالي در محيط فراملي مورد توجه متوليان امر قرار گرفته و معيار سنجش مناسبي در اين راستا به شمار آيد. واقعيت اين است كه پيام گسترده انقلاب اسلامي به سرعت از مرزها گذشت و با پيگيري انديشه صدور انقلاب توسط دولتمردان جمهوري اسلامي ايران ـ علي‌رغم ميل مخالفان و تلاش آنها براي جلوگيري از نفوذ انديشه انقلاب اسلامي و مواضع آن ـ‌تأثير عميق و گسترده‌اي بر ملت‌ها و به ويژه مسلمان‌ها بر جاي گذاشت. البته اين تأثيرپذيري در جوامع خاص چون لبنان و فلسطين از عمق بيشتري برخوردار بود و تغيير باورها و ايجاد خودباوري و همگرايي با ملت ايران را در آن جوامع به همراه داشت. اين تحولات را مي‌توان به عنوان يكي از محوري‌ترين موضوعات مرتبط با نظريه صدور انقلاب مورد تحليل و ارزيابي قرار داد. تأثيرپذيري ملت‌ها،‌ مسلمان‌ها و جنبش‌هاي اسلامي از انقلاب ايران تا آن حد است كه صاحبنظران منطقه‌اي و بين‌المللي به اين واقعيت اقرار كرده‌اند. براي مثال جان.ال. اسپوزيتو، پژوهشگر امور خاورميانه معتقد است: «يك انقلاب اسلامي جهاني به وقوع پيوسته كه بر سياست‌هاي گروه‌هاي اسلام‌گرا تأثيرگذارده است» (اسپوزيتو 1372: 25) اما چون در زمينه‌ي چگونگي صدور انقلاب ديدگاه‌هاي مختلفي وجوددارد لازم است چارچوب مناسب و مباني و اصول انديشه صدور انقلاب تبيين شود تا اهداف اساسي و فرامرزي انقلاب اسلامي و نظام برخاسته از آن براساس چارچوب و مباني مذكور دنبال شود.
  بر اساس اين ضرروت، در نوشتار حاضر در پي آنيم كه با استفاده از روش‌هاي علمي، چارچوب صدور انقلاب را مبتني بر مباني و اصول مورد توجه امام خميني تبيين و ارائه كنيم.
 2ـ جمهوري اسلامي ايران به دليل برخورداري از ساختار ايدئولوژيك و اصول حاكم بر قانون اساسي و همچنين پايبندي مسئولان كشور به مواضع اصولي امام خميني براساس ضرورت مي‌بايست چارچوب مناسب و مطلوبي را براي انجام تعهد خود در راستاي اهداف برون‌مرزي انقلاب اسلامي تعيين و ترسيم كند، تا همه مسئولان رسمي وغيررسمي براساس آن بتوانند با جهت‌گيري واحد با بازيگران منطقه‌اي و بين‌المللي تعاملكرده و به توقعات بر حق ملت‌ها ـ به ويژه جريانات اسلامي ـ پاسخ مناسب دهند. از طرفي، تبيين چارچوب فوق مي‌تواند بين متوليان صدور انقلاب همگرايي ايجادكند تا در عرصه‌هاي نظري و در صحنه‌هاي عمل،‌ فرصت‌هاي مناسبي را براي جمهوري اسلامي ايران فراهم كنند و آسيب‌ها و تهديدات ناشي از اختلاف سليقه و تعارض عملي در اين زمينه را از نظام جمهوري اسلامي ايران دور سازند.
   علاوه بر تعهد نسبت به مستضعفان و مسلمان‌هاي مخاطب صدور انقلاب و نياز به تقويت فرصت‌هاي فرامرزي كه در تبيين چارچوب صدور انقلاب مورد توجه است، دوري گزيدن از تبعات ناشي از تأثيرات غيرارادي نيز تبيين چارچوب مبتني بر نظريات امام خميني را ضرورت مي‌بخشد. در نتيجه، اهميت اين تحقيق از آن جهت است كه صدور انقلاب مبتني بر ديدگاه امام خميني به مسئولان كمك مي‌كند تا:
     1) همگرايي در مواضع گفتاري و عملي زمينه مناسب ارتباط با ملت‌ها، نهضت‌ها و شيفتگان انقلاب اسلامي را فراهم كنند.
      2) توقعات و انتظارات شيفتگان انقلاب اسلامي را با واقعيت‌هاي صدور انقلاب تطبيق كرده و شبهات و ابهامات در اين زمينه را با ديدگاه اصولي پاسخ دهند. اما «ضرورت» اين تحقيق از اين جهت است كه گاهي اصل صدور انقلاب توسط جريانات و اشخاصي مورد خدشه قرار گرفته و از طرفي ديدگاه‌هاي افراطي نيز در اين زمينه وجود دارد، لذا تبيين چارچوب صدور انقلاب مي‌تواند از زيان‌هاي احتمالي در اين زمينه جلوگيري كند.
      3) برخي موضوعات به عنوان ملاحظات اساسي مورد توجه است:
 الف) به دلايل ايدئولوژيك و براساس ماهيت انقلاب اسلامي تلاش براي گسترش آموزه‌هاي اسلامي چون بيداري اسلامي، ضديت با استكبار، خيزش مستضعفين، آزادي قدس و... به عنوان محور اصلي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران تلقي مي‌گردد.
ب) دشمني حكومتهاي استكباري چون آمريكا، اسرائيل و... با نظام جمهوري اسلامي ايران قطعي مي‌باشد.
ج) استقبال ملت‌ها ـ به ويژه مسلمان‌ها ـ‌ براي الگو قرار دادن آموزه‌هاي انقلاب اسلامي چشمگير است.
      4) در اين راستا مفاهيم و متغيرهايي وجود دارد كه تعريف نظري هر كدام از آنها به قرار زير است:
الف) انقلاب اسلامي عبارت است از: دگرگوني‌ بنيادي در ساختار كلي جامعه و نظام سياسي آن، منطبق بر جهان‌بيني و موازين و ارزش‌هاي اسلامي و نظام امامت براساس آگاهيو ايمان مردم و حركت پيشگام مشتاقان و صالحان و قيام قهرآميز توده‌هاي مردم (عميد زنجاني 1367: 79)
   ب) صدور انقلاب «يك برنامه و اقدام يا سياستي است كه از طرف دست‌اندركاران انقلاب در جهت تأثيرگذاري بر جوامع ديگر اتخاذ مي‌گردد» (محمدي، درحال انتشار: 611) تلاش و كوشش هدفمند براي تبيين و معرفي آرمانها و اهداف انقلاب اسلامي به جوامع و انتقال تجربيات موفق به آنها (كه در فهرست دستاوردهاي انقلاب اسلامي جاي مي‌گيرد) لزوماً بايد دربرگيرنده اهداف‌، سياست‌ها،‌ استراتژي و حتي شيوه‌هاي اجرايي باشد.
ديدگاه‌هاي گوناگون در زمينه صدور انقلاب
وقوع انقلاب اسلامي در ايران به عنوان كشوري بزرگ و داراي موقعيت مهم ژئوپلتيك، و يكي از بزرگترين دارندگان منابع عظيم انرژي (گاز و نفت)،‌ مرز طولاني مشترك با ابرقدرت شرق در دوران جنگ سرد به عنوان يكي از پايه‌هاي نظام دو قطبي و همچنين با توجه به جايگاه ايران در كشورهاي اسلامي و موقعيت بي‌نظير استراتژيكي كه محل تلاقي منابع حياتي و امنيتي غرب با شرق به حساب مي‌آمد، دغدغه‌ها و نگراني‌هاي عميقي را در نظام بين‌الملل ايجاد كرد. واقعيت اين است كه انقلاب اسلامي، غرب و قدرت‌هاي بزرگ را عملاً از امتياز حضور و دخالت مستقيم در امور ايران محروم كرد و به دليل تأثير اين انقلاب در سطح منطقه و جهان آنان را به حيرت و هراس واداشت. رويكرد ايدئولوژيك انقلاب اسلامي و فرهنگ ديني و ارزش‌هاي سنتي و بومي براي جهان غرب، به ويژه آمريكا كاملاً غيرمنتظره بود، زيرا آنها ايدئولوژي‌هاي گوناگوني چون سوسياليسم، ناسيوناليسم و.... را در روابط بين‌الملل تجربه كرده‌ بودند، لكن رويكرد ديني و به ويژه اصولگرايي اسلامي و مضامين بلندي چون فتوا، جهاد و امامت و... را براي خود غيرقابل هضم مي‌دانستند. انقلاب اسلامي از ويژگي‌هاي منحصر به فرد ويژه‌اي برخوردار است كه آن را از ديگر انقلاب‌هاي جهاني متمايز مي‌كند. چنانچه بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني در اين زمينه فرموده‌اند: «شك نبايد كرد كه انقلاب اسلامي ايران از همه انقلابها جدا است: هم در پيدايش و هم در كيفيت مبارزه و هم در انگيزه‌ي انقلابو قيام.» (امام خميني 1385 ج 21: 402)
   انقلاب اسلامي در ايران با بهره‌مندي از خميرمايه ديني ـ مذهبي و برخورداري از ماهيت فرهنگي و نگاه جامع الابعاد اصلاحي آغاز گرديد وتا مرحله پيروزي و پس از آن همواره اين ويژگي را داشت. انقلاب اسلامي در ايران با تكيه بر معنويت و درنظر گرفتن ارزش‌هاي انساني و اسلامي از ويژگي‌هاي بسيار مهمي برخوردار است كه مي‌تواند براي ملت‌هاي ديگر كه طالب ارزش‌هاي انساني‌اند، به عنوان الگويي قلمداد شود. ويژگي‌هايي همچون: ديني و اسلامي، مردمي و فراگير، استقلال‌طلبي،‌ سازش‌ناپذيري نسبت به اصول فرهنگي و معنوي، برخورداري از رهبري جامع‌الابعاد، ظلم‌ستيزي، عدالت‌خواهي و.... از جمله آنها است. مجموعه ويژگي‌هاي فوق توانسته است آموزه و استراتژي جديد و كارآمدي را فراروي حركت‌هاي انقلابي قرار دهد. لذا ملت‌ها و نهضت‌هايي كه براي رهايي از استبدادو استعمار به دنبال الگوي قابل تأسي بودند، انتظار داشتند كه از تجربيات انقلاب اسلامي بهره‌مند شوند و انقلاب اسلامي و نظام برآمده از آن نيز با تبيين و تشريح اين ويژگي‌ها قادر بود تا ضمن انجام وظيفه اسلامي ـ انساني منبعث از اعتقادات و ارزش‌هاي ديني، اندوخته‌ها و تجربيات خود را در قالب صدور انقلاب به آنان منتقل كند. البته انديشه صدور انقلاب بر اهداف انقلاب اسلامي نيز مبتني است كه بر اين اساس، آنچه تاكنون از ديدگاه انديشمندان و صاحبنظران، به ويژه پديدآورندگان انقلاب اسلامي،به آن اشاره شده است انقلاب اسلامي علاوه بر رفع و دفع استبداد واستعمار، اهداف ديگري نيز داشته است كه براي رعايت اختصار صرفاً به برخي از عناوين عمده‌ي اهداف مهم انقلاب كه بعد فراملي دارد، اشاره مي‌شود:
       1)نفي استعمار و سلطه خارجي؛
2) حمايت از مسلمانان، مظلومان و مستضعفان جهان؛
3) گسترش اعتقادات، انديشه‌ها و فرهنگ اسلامي و تقويت مسلمانان در سراسر عالم؛
4) تلاش براي تقويت پايه‌هاي وحدت و انسجام امت اسلامي در سطح جهان؛
5) تلاش براي بيداري و اتحاد مستضعفان در سراسر جهان؛
6) هشدار، تذكر و تنبيه متجاوزان به حقوق انسان‌ها در صحنه بين‌المللي؛
7) تلاش براي تغيير نظام غيرعادلانه حاكم بر جهان و دگرگوني در ساختارهاي بين‌المللي برآمده از نظام غيرعادلانه و... (مؤسسه فرهنگي قدر ولايت 1382: 13 ـ 12)
     در مورد مسأله صدور انقلاب كه توجه ناظرين حوادث مربوط به انقلاب اسلامي را به خود جلب كرده بود،‌ نظريات مختلفي، در داخل و خارج از ايران، وجود داشت و سؤالاتي درباره‌ي اهداف، برنامه‌ها، شيوه‌ها و ابزار صدور انقلاب مطرح مي‌گرديد. گروهي مخالفت همه‌جانبه‌ي خود را با مسأله صدور انقلاب اعلان كردند. جمعي بر صدور انقلاب با شرايط و ويژگي‌هاي خاص تأكيد كردند. عده‌اي نيز صدور انقلاب را تحت هر شرايط و با هر ابزار و وسيله‌اي لازم مي‌دانستند. در رابطه با صدور انقلاب، دست‌كم، سه نظريه قابل طرح است. البته نظريه‌اي كه امام خميني دراين صورت ابراز داشتند، نظريه‌اي جامع است. طرفداران ديدگاه اول، ناسيوناليستها بودند.... شعار بازسازي ملي در قالب هماهنگ با نظام و عرف بين‌المللي، بدون توجه به شرايط انقلابي اولين آميزه از اين ديدگاه بود. اينان به موازات داغ شدن بحث صدور انقلاب، مخالفت تلويحي خود را با اعلام اولويت بازسازي داخلي مطرح مي‌نمايند... اين گروه معتقد بودند ارزش‌هاي انقلاب تنها در چارچوب مرزهاي ملي قابل قبول بوده و نبايد نسبت به محيط پيرامون موضعي تعرضي داشته باشد. لذا به طور كلي مخالف صدور انقلاب بوده و آن را عملي خلاف شئونات بين‌المللي مي‌پنداشتند. (معاونت پژوهشي... 1374: 13 ـ 11)
   همچنين از اين ديدگاه صدور انقلاب را به دليل اعتقاد به اينكه ما وظيفه داريم جامعه خود را منطبق بر نيازهاي كشور اداره كنيم و نمي‌توانيم افكار و انديشه خود را صادر كنيم، منتفي دانسته و معتقد بودند كه انقلاب چون كالا نيست كه بتوان آن را صادر كرد:
     ديدگاه دوم: دسته‌اي ديگر عناصري ظاهراً انقلابي بودند كه مرزهاي ملي را ساخته‌ي دوران سلطه استعمار دانسته و معتقد بودند كه جهان اسلام زماني يك كل يكپارچه بوده است كه بر اثر تهاجم دو قطب فرهنگ غرب يعني ناسيوناليزم و استعمار تجزيه شده ... طرفداران اين ديدگاه به «تئوري توطئه» اعتقاد داشته و هرگونه نابساماني، عقب‌افتادگي، تحجر فرهنگي و مرزبندي‌ها را ناشي از توطئه برنامه‌ريزي شده‌ي دولت‌هاي استعمارگر مي‌دانستند.  توجيه قدرتمند «اسلام مرز نمي‌شناسد» حربه مناسبي براي اين گروه بود...
    تهاجم دائمي و مستمر به ارزش‌هاي وضع موجود و تلاش در جهت نابود ساختن رژيم‌هاي پيراموني، هدف اصلي اين ديدگاه بود. استفاده از توانمندي‌هاي نظامي، چريكي و اطلاعاتي و تجهيز تسليحاتي جنبش‌هاي آزادي‌بخش و به خطر افكندن پايه‌هاي حكومت‌هاي مستبد در كانون توجه اين دسته قرار داشت... در اين ديدگاه منافع ملي آرماني يكسان فرض شده و اولويت در سياست خارجي به منافع ايدئولوژيك آن هم از موضع خشن و سركوب‌گرايانه داده مي‌شود.... (معاونت پژوهشي 1374: 14ـ 13) اين ديدگاه معتقد بود كه انقلاب اسلامي به دليل ماهيت اسلامي خود ضمن اينكه داراي رسالت جهاني است و به هر قيمتي ـ حتي با اعمال زور و روش‌هاي قهرآميز و به كار بردن اسلحه ـ بايد انديشه خود را در جهان گسترش دهد.
     ديدگاه سوم: طرفداران اين ديدگاه معتقد بودند كه بايد تلاش كنيم در داخل يك امت نمونه بسازيم و از تمامي ابزارهاي انقلابي، ‌قانوني و حتي خشن نظامي براي تحقق اين هدف سود جوييم. در رابطه با جامعه جهاني نيز اين ديدگاه سياست مسالمت‌آميز توأم با فرصت‌طلبي را دنبال مي‌كرد... در صورتي كه منافع ما در نقطه‌اي به خطر افتاد و مخاصمه و برخورد خشن كارساز نبود، اقدام به يك مصالحه بين‌المللي و تفاهم با كشورهاي قدرتمند ضروري است. اين ديدگاه تا حدود زيادي در داخل متأثر از انديشه انقلابي و در جامعه جهاني مدافع تفاهم با سياست دولت‌هاي قوي بود. در اين ديدگاه استفاده از تمام شيوه‌ها براي دستيبابي به اهداف انقلابي مشروع بوده و قابل قبول تلقي مي‌شد. (معاونت پژوهشي.... 1374: 15ـ 14)
  ديدگاه ديگري كه در واقع بيانگر رويكرد رهبران انقلابي، به ويژه حضرت امام خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران است، با توجه به:
الف) تكليف‌گرايي و لزوم ترويج انديشه‌هاي ناب اسلامي
ب) خواست عمومي ملت‌ها بالاخص مسلمانان
ج) نگاه اصولي به صدور انقلاب در سياست خارجي از ديدگاه اسلام و مرزناشناسي انديشه اسلامي
  مسأله صدور انقلاب را با شيوه‌ها و ابزار خاص مورد توجه قرار داده و امري ضروري براي تحقق اهداف انقلاب قلمداد مي‌كند. در يك نگاه كلي مي‌توان گفت كه امام خميني با اتخاذ موضعي دقيق هر سه بعد فوق را به طور نسبي رد مي‌كند. ديدگاه ناسيوناليستي به دليل تأكيد بر خميرمايه‌هاي غيرديني و استفاده از آن‌ها در كنار ارزش‌هاي اسلامي به صورت آشكار مورد نفي امام قرار مي‌گيرد؛ زيرا اعلام صريح امام مبني بر قطعي بودن صدور انقلاب و يادآوري اين نكته كه ما نسبت به ملت‌ها و به ويژه مسلمانان براساس آموزه‌هاي اسلام مسئوليت داريم؛ بيانگر طرد صريح و روشن اين ديدگاه محسوب مي‌شود.  گروه دوم نيز به دليل انديشه و اقدامات و ناديده گرفتن سازوكارهاي حاكم بر تعاملات مناسب با ديگر جوامع مطرود امام هستند. برگزيدن راه و روش صرفا نظامي و اقدامات چريكي و پارتيزاني و بي‌توجهي به حركت‌هاي مردمي مبتني بر آگاهي و بيداري و شناخت مناسب تعاملات محيطي كه ويژگي اين ديدگاه مي‌باشد، از سوي امام خميني شيوه غيرممكن و نادرستي به حساب مي‌آيد.
   ديدگاه سوم نيز به دليل فرصت‌طلبي و استفاده ابزاري نسبت به موضوعي كه بايد مبتني بر احساس مسئوليت و وظيفه‌شناسي باشد، از سوي امام نفي مي‌شود. (معاونت پژوهشي.... 1374: 16ـ 15) امام با تأكيد بر رسالت جهاني اسلام و تعهد به ارزش‌هاي والاي آن در عرصه انديشه و عمل، احساس مسئوليت نسبت به جامعه جهاني را مورد توجه قرار مي‌دهند. اين نگرش مبتني بر نفي ظلم و ظلم‌پذيري، نفي سلطه و سلطه‌گري و نفي سركوب و برخورد انفعالي است. از ديدگاه امام براي اينكه ملت‌ها به عنوان مخاطب اصلي انقلاب اسلامي نقش الگويي انقلاب اسلامي و نظام برخاسته از آن را بپذيرند، بايد احساس مسئوليت مسئولان انقلاب را نسبت به مسائل و مشكلات خود به صورت روشن حس كنند.  بنابراين آگاهي دادن به ملت‌ها براي اتخاذ مشي روشنگرانه به گونه‌اي كه خود آنها اقدام به تغيير سرنوشت خود كنند، در ديدگاه امام جايگاه ويژه‌اي دارد. در اين ديدگاه صدور انقلاب كه به عنوان وظيفه قطعي قلمداد مي‌شود، زماني موفق خواهد بود كه نظام برخاسته از انقلاب اسلامي با موفقيت در عرصه‌هاي گوناگون بتواند به عنوان الگوي موفقي براي ديگر جوامع نقش‌آفريني كند.
    لذا در يك جمع‌بندي كلي صدور انقلاب از ديدگاه امام دربردارنده چارچوب و مفاهيمي است كه تأكيد بر تحقق ارزش‌ها درداخل و اهتمام جدي به انتقال آرمان‌ها و ارزش‌هاي انقلاب در خارج را همزمان مورد توجه قرار دهد تا رابطه منطقي و معقول بين جامعه انقلابي ايران و ديگر جوامع براي انتقال آموزه‌هاي انقلابي برقرار شود. (معاونت پژوهشي.... 1374: 18ـ 16)
البته تقسيم‌بندي‌هاي ديگري هم براي صدور انقلاب مطرح شده است:
1) عملگرايي در قالب اسلام (پراگماتيسم مطلق) با هدف كسب قدرت.
2) نظريه حكومت عملي اسلام (اولويت محض به داخل كشور).
3) انجام دادن تكاليف الهي بدون عنايت به عواقب بلندمدت آن (اصل قرار دادن بعد آرماني و ايدئولوژيك سياسيت خارجي جمهوري اسلامي ايران و بي‌توجهي به ضرورتهاي داخلي).
4) نظريه «اُم‌القراء» (ايزدي 1381: 73 ـ 61).
    پيروان نظريه اول كه به نوعي آن را عملگرايي در قالب اسلام خوانده‌اند، موارد ذيل را وجهه نظر خود قرار مي‌دهند:
ـ بهره‌گيري ملت از همه امكانات براي زندگي و نمو درجامعه بين‌المللي.
ـ همه چيز براي داخل مرزها.
ـ تمسك به اسلام براي قدرتمند شدن.
ـ صدور انقلاب و حمايت از نهضت‌ها براي كسب قدرت و در مجموع هر اقدامي براي اقتدار ايران (ايزدي 1381: 62 ـ‌61).
   اين ديدگاه به دليل فرصت‌طلبي و بي‌توجهي به ماهيت انقلاب اسلامي و وظيفه جمهوري اسلامي نسبت به مسلمانان با روح قانون اساسي نمي‌تواند مورد توجه باشد. نظريه دوم به نظريه حكومت عملي اسلام موسوم است و به موارد ذيل معتقد است:
ـ تقسيم جهان به كشورهاي متعدد از واقعيت‌هاي انكارناپذير است.
ـ ‌قبول اين مرزبندي وجود قلمرو، وجود حوزه‌ مشروعيت و وجود حوزه‌ مسئوليت را ترسيم مي‌كند و اين واقعيت‌ها توان و وسع محدود به قلمرو را به همراه دارد و نمي‌توان انتظاري بيش از آن از حكّام داشت.
ـ امكانات هر مملكت بايد صرف همان مملكت با مرزهاي خاص سرزميني شود.
ـ ‌وظيفه دولت،‌ آباد كردن و ساخت كشور است.
ـ همدردي با فقراي همسايه؛ ولي وظيفه حاكميت، درون‌مرزي است.
  در مجموع اين ديدگاه حكومت رياست ولي فقيه، رعايت قوانين و مقررات اسلاكي در مملكت و دفاع از اسلام و مسلمان‌ها را مي‌پذيرد ولي خود را نسبت به مسائل جهان اسلام مسئول نمي‌داند (ايزدي 1381: 67ـ 63) اين ديدگاه به دليل فرصت‌طلبي و بي‌توجهي به ماهيت انقلاب اسلامي مورد توجه نمي‌باشد. پيروان نظريه‌ سوم انجام تكليف بدون توجه به عواقب آن با استناد به بعد آرماني و ايدئولوژيك سياست خارجي و اصل قرار دادن آن، اعتقاد دارند كه بايد از تأثر واقعيت‌هاي جاري بر اصول آرماني جلوگيري كرد و به نداي مسلمان‌ها به هر قيمتي پاسخ داد كه به نوعي آرمان‌گرايي محض و بي‌توجهي به مصالح و منافع ام‌‌القراء در اين نظريه مشهود است (ايزدي 1381: 74 ـ‌73) نظريه چهارم ام‌القراء نام دارد. هر چند كه علما و مسئولان حكومتي بارها از اين واژه استفاده كرده‌اند ولكن اين نظريه به صورت جامع تبيين نگرديده است. براساس نظر دكتر محمدجواد لاريجاني خلاصه اين نظريه چنين است:
  الف) ملاك وحدت در فلسفه ام‌القراء وحدت در اداي وظيفه اسلامي است، چرا كه در اين حاكميت، امتي مسئول با رهبري مسئول جمعاً در سرزميني به عنوان ام‌القرا، هسته مركزي حكومت را تشكيل مي‌دهند كه بُرد جهاني دارد.
ب) ولايت فقيه و حكومت ولايت فقيه، اساس و جوهر تشكيل حكومت اسلامي در ام‌القرا است. عامل وحدت امت اسلامي، همان رهبري ولايت فقيه است.
ج) مرزهاي قراردادي و بين‌المللي اثري در اين رهبري ندارد. جهان اسلام امت واحد است. ولايت و حيطه مسئوليت آن قابل تقسيم به كشورها نيست. مسئوليت رهبري امت اسلام مرزي نمي‌شناسد.
د) كشوري ام‌القراي جهان اسلام است كه داراي رهبري گردد كه در حقيقت لايق رهبري جهان اسلام باشد.
هـ) اگر بين رهبري انقلاب و حكومت ايران با رهبري امت اسلامي و نهضت جهاني اسلام در عمل تزاحمي به وجود آيد، بايد كدام را بر ديگري اولويت داد؟ نحوه حل تعارض بين آن دو چيست؟
 آقاي لاريجاني معتقد است:
 تئوري ام‌القراء‌ در حقيقت در پاسخ عملي بدين سؤال عرضه شده است. همواره مصالح امت اولويت دارد. مگر اينكه هستي ام‌القراء كه حفظ آن بر همه امت (نه تنها بر مردم ام‌القراء) واجب است، به خطر افتد. (لاريجاني 1369: 52)
و) ام‌القراء در صورتي كه به حقوق امت تجاوز شود، مي‌خروشد و با توانايي خود سعي مي‌كند حق امت را بگيرد؛ از اين رو قدرت‌هاي جهان سعي مي‌كنند آن را در هم شكسته و نابود كنند تا ديگر سدي بر سر راه اميال آنها نباشد و در اينجاست كه وظيفه امت، شروع مي‌شود و آن حفاظت و حمايت از ام‌القرا است.
    ام‌‌القراء بايد امت را حفظ و حمايت كند و به فرياد آن رسد و سعي در جلوگيري از ظلم قدرت‌ها كند و در مقابل حقوقي دارد كه همان وظيفه امت، نسبت به آن است. اگر ام‌القرا مورد هجوم و حمله و تاخت و تاز دشمن اسلام و معارضان قرار گيرد، امت بايد با تمام توان و هستي خود به ياري آن بشتابد. (ايزدي 1381: 70 ـ 68)  آقاي لاريجاني مي‌گويد: «ما وقتي به بيرون مرزهاي خود نگاه مي‌كنيم اغراضمان از دو مقوله خارج نيست: صدور انقلاب و حفظ ام‌القرا؛ و اگر در مقطعي تزاحمي به بار آيد، اولويت با حفظ ام‌القراست.» (لاريجاني 1369: 53) ايشان برگزيدن «رفع نيازهاي جمهوري اسلامي» در زمان تزاحم با صدور انقلاب را براساس رهنمودهاي امام و نيز استفاده از استفتائات خصوصي از ايشان دانسته‌اند. (ايزدي 1381: 70) روشن است كه با توجه به نظريات متفاوت و بعضا متضادي كه از طرف گروه‌هاي مختلف ارائه مي‌گرديد، انديشه انقلاب در دو سوي طيفي قرار مي‌گرفت كه يك سوي آن صدور انقلاب به هر قيمت و سوي ديگر آن مخالفت با صدور آن بود. برخي براي پيشبرد اين هدف به اعمال زور و به كارگيري قدرت نظامي اعتقاد داشتند. برخي نيز معتقد بودند كه انقلاب به درون مرزها محدود شود و حداكثر الگويي از آن به ديگران ارائه شود. اينان نظر داشتند كه بايد بيشترين سرمايه‌گذاري را به برطرف كردن نيازهاي داخلي اختصاص داد. اما ديدگاه جامع و متعادل امام بر الگوسازي در داخل و انتقال آموزه‌هاي انقلاب اسلامي و حمايت از ملت‌ها در زمينه‌هاي آگاهي‌بخشي آموزشي و انتقال تجربيات تأكيد داشت.
ديدگاه امام خميني در مورد صدور انقلاب
همانگونه كه پيش‌تر شد در زمينه صدور انقلاب ديدگاه‌هاي متفاوت و چهارگانه‌اي ابراز شد. در اين مقاله سه ديدگاه 1) فرصت‌طلبانه؛ 2) راديكال (افراطي)؛ و 3) محافظه‌كارانه، به دليل تناقض و تضاد آن با ماهيت انقلاب و انديشه‌هاي متعالي امام و قانون اساسي مورد توجه قرار نگرفت و تنها بر ديدگاه چهارم كه منطبق بر اسلام ناب، ماهيت و اهداف متعالي انقلاب اسلامي است، تأكيد شد. اينك چارچوب صدور انقلاب منطبق بر انديشه و افكار امام خميني ارائه مي‌گردد.
 امام خميني با شناخت عميق و همه‌جانبه از اسلام و ابعاد انقلاب اسلامي و همچنين آگاهي و بصيرت كامل به شرايط زماني و نظام حاكم بين‌الملل و همچنين شناخت دشمنان اسلام، امت اسلامي، انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران و ابعاد و شيوه‌هاي دشمني آنان، ضمن يادآوري دشمني جامع‌الابعاد آمريكا، صهيونيسم، كمونيسم با اسلام و انقلاب اسلامي، حفظ و تداوم انقلاب اسلامي را عمق‌بخشي و گسترش پهنه انقاب اسلامي در داخل و خارج ايران مي‌دانستند و بر اين اساس همواره بر صدور انقلاب با شيوه‌اي جامع و كارآمد تأكيد مي‌كردند. ايشان با اتخاذ «موضعي دقيق» ديدگاه‌هاي سه‌گانه را به نوعي مردود دانسته و نظريه جامع و كارآمدي را نسبت به صدور انقلاب در مواضع و رهنمودهاي خود ارائه كردند. امام خميني ديدگاه ملي‌گرايانه را كه مظهر آن جريان نهضت آزادي بود (چنانچه ابراهيم يزدي، وزير خارجه دولت موقت، صراحتا اعلام كرد: ما قصد خارج كردن انقلاب خود را نداريم) به دليل غيرديني بودن آموزه‌هاي آن و محدود شدن در حصارهاي منافع مادي و كنار گذاشتن ارزش‌هاي اسلامي، نفي كرده و صدور انقلاب را يك موضوع قطعي و غيرقابل خدشه دانستند. چنانچه فرمودند:  «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر مي‌كنيم؛ چرا كه انقلاب اسلامي است و تا بانگ لااله الا الله و محمد رسول‌الله(ص) بر تمام جهان طنين نيفكند مبارزه هست. و تا مبارزه در هر جاي جهان عليه مستكبرين هست، ما هستيم.» (امام خميني 1385 ج 12: 148)
      همچنين ايشان با هشدار به كساني كه مخالف صدور انقلاب بودند اين‌چنين فرمودند: «ما بايد در صدور انقلابمان به جهان كوشش كنيم، و تفكر اينكه ما انقلابمان را صادر نمي‌كنيم، كنار بگذاريم؛ زيرا اسلام بين كشورهاي مسلمان فرقي قائل نمي‌باشد و پشتيبان تمام مستضعفين جهان است، از طرفي ديگر تمام قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها كمر به نابوديمان بسته‌اند؛ و اگر ما در محيطي در بسته بمانيم قطعا با شكست مواجه خواهيم شد.» (امام خميني 1385ج 12: 202) «اميدواريم كه اين نهضت به ساير بلاد اسلامي هم صدور پيدا كند و اين مكتب، مكتب همه‌ي مسلمين است بلكه همه مستضعفين.» (امام خميني 1385 ج 12 : 399) «ما به تمام جهام تجربه‌هايمان را صادر مي‌كنيم و نتيجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون كوچكترين چشم‌داشتي، به مبارزان راه حق انتقال مي‌دهيم و مسلماً محصول صدور اين تجربه‌ها، جز شكوفه‌هاي پيروزي و استقلال و پياده شدن احكام اسلام براي ملت‌هاي در بند نيست.» (امام خميني 1385 ج 20: 325) «البته ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجي و بين‌الملل اسلامي‌مان بارها اعلام نمود‌ه‌‌ايم كه درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم... ما درصدد خشكانيدن ريشه‌هاي فاسد صهيونيزم، سرمايه‌داري و كمونيزم در جهان هستيم. ما تصميم گرفته‌ايم به لطف و عنايت خداوند بزرگ، ‌نظامهايي را كه بر اين سه پايه استوار گرديده‌اند نابود كنيم؛ و نظام اسلام رسول‌الله (ص) را در جهان استكبار ترويج نماييم.» (امام خميني 1385 ج 21: 81)
نهايتاً حضرت امام در روزهاي پاياني عمر شريفشان موضع خويش را نسبت به صدور انقلاب اينگونه اعلام كردند: «مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.» (امام خميني 1385 ج 21: 327)
      همچنين حضرت امام خميني ديدگاه افراطي و تند عناصر انقلابي يا بعضاً به ظاهر انقلابي را كه صرفاً به شيوه‌هاي چريكي، اطلاعاتي و تجهيز تسليحاتي جنبش‌هاي آزادي‌بخش براي سقوط حكومت‌ها در نظر داشتند، نفي كرده و با تشخيص مناسب از شرايط حاكم بر بيداري اسلامي و آگاهي‌بخشي به توده‌ها براي نجات و رهايي خود تأكيد كرده و ارزيابي مناسب از دشمن و شيوه‌هاي دشمني آنها را براي اتخاذ شيوه مناسب صدور انقلاب مدنظر قرار مي‌دادند. ايشان در اين راستا چنين فرموده‌اند: «ما كه مي‌گوييم «انقلابمان را مي‌خواهيم صادر كنيم» مي‌خواهيم اين را صادر كنيم، مي‌خواهيم اين مطلب را همين معنايي كه پيدا شده، همين معنويتي كه پيدا شده است در ايران، همين مسائلي كه در ايران پيدا شده، ما مي‌خواهيم اين را صادر كنيم، ما نمي‌خواهيم شمشير و تفنگ بكشيم و حمله كنيم.» (امام خميني 1385 ج 13: 90)
     همچنين فرموده‌اند: «اينكه مي‌گويم بايد انقلاب ما به همه جا صادر بشود، اين معني غلط را از او برداشت نكنند كه ما مي‌خواهيم كشورگشايي كنيم. ما همه‌ي كشورهاي مسلمين را از خودمان مي‌دانيم. همه‌ي كشورها بايد در محل خودشان باشند.  ما مي‌خواهيم اين چيزي كه در ايران واقع شده و اين بيداري كه در ايران واقع شد و خودشان از ابرقدرت‌ها فاصله گرفتند و دادند و دست آنها را از مخازن خودشان كوتاه كردند، اين در همه‌ي ملت‌ها و در همه‌ي دولت‌ها بشود، آرزوي ما اين است. معني صدور انقلاب ما اين است كه همه‌ي ملت‌ها بيدار بشوند و همه‌ي دولت‌ها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتاري كه دارند و از اين تحت سلطه بودني كه هستند و از اينكه همه مخازن آنها دارد به باد مي‌رود و خودشان به نحو فقر زندگي مي‌كنند، نجات بدهند.» (امام خميني 1385 ج 13: 281)  «ما كه مي‌گوييم مي‌خواهيم انقلابمان را صادر كنيم، نمي‌خواهيم با شمشير باشد، بلكه مي‌خواهيم با تبليغ باشد.» (امام خميني 1385 ج 18: 72)  «مايي كه مي‌خواهيم اسلام در همه جا باشد و مي‌خواهيم اسلام صادر بشود، ما كه نمي‌گوييم كه مي‌خواهيم با سر نيزه صادر بكنيم؛ ما مي‌خواهيم بادعوت، با دعوت به همه جا، اسلام را صادر كنيم.» (امام خميني 1385 ج 18: 157)
    در مجموع، حضرت امام خميني براي نفي ديدگاه افراطي براي صدور انقلاب با طرح موضوعاتي چون معرفي صحيح اسلام با تبليغات، عمل مطابق با اسلام، عمل و اخلاق، شناساندن انقلاب به دنيا، دعوت به اسلام، صدور ارزش‌هاي انساني، آشناسازي مستضعفان با حكومت عدل اسلامي را عامل و شيوه صدور انقلاب دانسته‌اند. امام خميني نسبت به ديدگاه سوم نيز به دليل موضع‌گيري انفعالي و فرصت‌طلبانه و نه مسئولانه در مقابل ملت‌هاي مسلمان، و مستضعفان جهان نظر مساعد نداشته و با يادآوري تكليفي كه طرفداران انقلاب نسبت به جامعه جهاني به عهده دارند يك استراتژي همه‌جانبه و جامع‌الابعاد نسبت به صدور انقلاب ارائه كرد‌ه‌اند. چنانچه فرموده‌اند: «نهضت براي اسلام نمي‌تواند محصور باشد در يك كشور، و نمي‌تواند محصور باشد در حتي كشورهاي اسلامي، نهضت براي اسلام، همان دنباله نهضتي انبياست. نهضت انبيا براي يك محل نبوده است.» (امام خميني 1385 ج 10: 446)
      در اين زمينه ضمن يادآوري ماهيت جهاني اسلام و انقلاب بر تكليف داشتن و وظيفه‌مند بودن رهبران انقلاب نسبت به جوامع اسلامي و بشري، اين واقعيت كه گسترش اسلام و انقلاب حق ملت‌ها است و ... بر تكليف بودن صدور انقلاب تأكيد ورزيده و ديدگاه فرصت‌طلبانه را منتفي دانسته‌اند. لذا از ديدگاه امام:
1) اعتقاد به اسلام و ارزش‌هاي متعالي آن مترادف با مسئوليت دائمي نسبت به سرنوشت كليه انسانهاست.
2) وفاداري به ارزش‌هاي اسلامي و عمل به آنها يك وظيفه و اولويت است.
3) صدور انقلاب جزء خصلت ذاتي و اجتناب‌ناپذير انقلاب اسلامي است.
4) پاسخگويي به نياز جامعه بشري يك ضرورت است.
5) اشاعه پيام رهايي‌بخش و عزت‌آفرين انقلاب مؤكول به اجازه مخالفان نيست.
6) آشنايي با اسلام، انقلاب و اهداف آن تقاضاي طبيعي انسانهاست.
7) انديشه صدور انقلاب يك موضوع عملي و تحقق‌پذير است و يك آرمان دست‌نايافتني نيست.
8) صدور انقلاب يك تكليف است.
9) صدور انقلاب ضمن اينكه مي‌تواند تاكتيكي تهاجمي عليه دشمنان انقلاب براي دور كردن خطر آنها از انقلاب و صيانت از آن باشد، همچنين به عنوان آرمان؛ هدف متعالي، سياست و استراتژي كلان انقلاب و جمهوري اسلامي ايران مطرح است كه بايد آن را مورد توجه قرار داد.
       با بررسي اوليه و توصيف نظريات صريح حضرت امام، در ديدگاه ايشان موارد زير كاملاً نمايان است:
1) انقلاب اسلامي به دليل ماهيت اسلامي نسبت به ديگر جوامع مسئول است.
2) انقلاب اسلامي بايد به تمامي جهان صادر شود.
3) تا استعمارگران هستند مسلمانان وظيفه مبارزه با آنها را دارند.
4)چون اسلام حامي مستضعفان است و انقلاب اسلامي نيز داراي ماهيت اسلامي است، وظيفه حمايت از مسلمانان و مستضعفان را برعهده دارد.
5) ابرقدرت‌ها به دليل ماهيت انقلاب اسلامي كمر به نابودي آن بسته‌اند، لذا در صورت محدود بودن انقلاب به مرزهاي ايران، شكست آن حتمي است.
6) صدور انديشه اسلام و تبيين ابعاد انقلاب اسلامي، قدرت اسلام را به آنها (ابرقدرت‌ها) مي‌فهماند.
7) صدور تجربه‌هاي انقلاب اسلامي به ملت‌ها و مبارزان راه حق از وجوه صدور انقلاب است و نتيجه‌ي آن پيروزي و استقلال براي ملت‌هاست.
8) گسترش نفوذ اسلام و كم كردن سلطه جهانخواري جزيي از واقعيت‌ها و حقيقت‌هاي سياست خارجي و از وظايف اصلي مسئولان جمهوري اسلامي ايران مي‌باشد.
9) پيروزي انقلاب اسلامي در ايران نقطه شروع انقلاب جهاني اسلام است.
10) صدور انقلاب، صدور پيام انقلاب و معنويت انقلاب به جهانيان است.
11) صدور انقلاب با آگاهي، انتقال تجربه به ملت‌ها و بيدارسازي آنها تحقق مي‌يابد.
12) صدور انقلاب با شمشير، لشگركشي، حمله نظامي مورد توجه نيست.
همانگونه كه بيان گرديد امام خميني ضمن تأكيد بر اساسي بودن صدور انقلاب اسلامي با ارائه ديدگاه‌ها و رهنمودهاي خويش مباني و اصول، اهداف، راه‌ها و ابزار تحقق اين موضوع را كه ابعاد آن را نيز مورد بررسي قرار داد.
        مباني شرعي صدور انقلاب
ماهيت مكتب اسلام، جهاني است و منحصر به يك ملت، نژاد و سرزمين خاص نمي‌باشد. آيات متعدد قرآني و روايات مختلف نيز گواه بر جهاني بودن رسالت پيامبر اسلام(ص) مي ‌باشد، لذا امام خميني نيز همواره با تأكيد بر اين رسالت، ضرورت صدور انقلاب را يادآوري مي‌كردند. از طرفي، قرآن به صورت مكرر اين رسالت جهاني را گوشزد كرده است. به عنوان نمونه خدواند تعالي، قرآن كريم را اين‌گونه معرفي كرده است: «الر * كِتابٌ اَنْزَلناهُ اِلَيْكَ لِتُخْرِجُ النّاسَ مِنَ الظُلَّماتِ الَي النُورِ» (ابراهيم: 1) يعني «قرآن كتابي است كه به سوي تو نازل كرديم تا مردم را از ظلمات (ناآگاهي و كفر) به سوي نور (علم و ايمان) هدايت كني.» همچنين در آيه «وَ ما اَرْسَلناكَ الاَّ كَافَة لِلنّاسِ بَشيراً و نذيراً» (سبأ: 28) رسالت پيامبر(ص) را هدايت همه مردم جهان دانسته‌اند. انقلاب اسلامي نيز به دليل برخورداري از ماهيت اسلامي، رسالتي جهاني دارد. چنانچه امام خميني فرمود‌ه‌اند: «اين نهضت ايران، نهضت مخصوص به خودش نبوده و نيست؛ براي اينكه اسلام مال طايفه خاصي نيست. اسلام براي بشر آمده است؛ نه براي مسلمين و نه براي ايران. انبيا مبعوث‌اند بر انسانها، و پيغمبر اسلام مبعوث بود بر انسانها، خطاب به ناس [است]: «يا ايها الناس». ما كه نهضت كرديم، براي اسلام نهضت كرديم؛... نهضت براي اسلام نمي‌تواند محصور باشد در يك كشور و نمي‌تواند محصور باشد در حتي كشورهاي اسلامي، نهضت براي اسلام، همان دنباله انبياست. نهضت انبيا براي يك محل نبوده است. پيغمبر اكرم(ص) اهل عربستان است؛ لكن دعوتش مال عربستان نبوده؛ محصور نبوده به عربستان؛ دعوتش مال همه عالم است.» (امام خميني 1385 ج 10: 446)
اهميت و ضرورت صدور انقلاب از منظر امام خميني
امام خميني ضمن اينكه اقدام براي صدور انقلاب را يك تكليف و وظيفه‌ي شرعي مي‌دانستند، تداوم انقلاب و كارآمدي و تحقق اهداف آن را وابسته به صدور انقلاب دانسته و در صورت غفلت از اين امر مهم و محصور ماندن انقلاب در مرزهاي انقلاب، شكست انقلاب را قطعي مي‌دانستند؛ چنانچه فرموده‌اند: «ما بايد از مستضعفين جهان پشتيباني كنيم. ما بايد در صدور انقلابمان به جهان كوشش كنيم و تفكر اينكه ما انقلابمان را صادر نمي‌كنيم كنار بگذاريم؛ زيرا اسلام بين كشورهاي مسلمان فرقي نمي‌باشد و پشتيبان تمام مستضعفين جهان است. از طرفي ديگر تمام قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها كمر به نابوديمان بسته‌اند و اگر ما در محيطي در بسته بمانيم، قطعاً با شكست مواجه خواهيم شد.» (امام خميني 1385 ج 12: 202)
    همچنين فرموده‌اند: «نهضت ما اسلامي است.... نهضت مستضعفين سراسر جهان است قبل از آنكه به منطقه‌اي خاص متعلق باشد» (امام خميني 1385 ج 11: 110) حضرت امام صدور انقلاب را موجب قيام همگاني مستضعفان دانسته و چنين فرموده‌اند: «ان‌شاءالله،‌ با اين قيام همگاني مستضعفين جهان، فاتحه ابرقدرت‌ها خوانده خواهد شد.» (امام خميني 1385 ج 15: 315) براساس موضوعات پيشين ضمن اينكه صدور انقلاب از منظر امام خميني منبعث از مباني شرعي است و براي مسئولان جمهوري اسلامي ايران تكليف‌آور است؛ از لحاظ تعاملات برون‌مرزي و حفظ منافع و مصالح جمهوري اسلامي ايران نيز موضوعيت دارد؛ بدين‌معنا كه صدور انقلاب منطبق بر ديدگاه جامع، وظيفه و تكليفي اجتناب‌ناپذير است كه در صورت بي‌توجهي به آن جمهوري اسلامي ايران را با چالش‌هاي طبيعي ناشي از تأثيرات غيرارادي و كنترل نشده انقلاب در محيط پيرامون و تهديدات برنامه‌ريزي شده دشمنان انقلاب اسلامي مواجه مي‌كند.
جمع‌بندي و نتيجه‌گيري
با تجزيه و تحليل رهنمودهاي امام در مورد اصل صدور انقلاب، مباني شرعي و صدور آن چنين استنباط مي‌شود كه:
1) اقدام براي صدور انقلاب يك وظيفه و تكليف شرعي است.
2) در صورت محصور بودن انقلاب در مرزهاي ايران، شكست انقلاب قطعي است.
3) به دليل ماهيت انقلاب اسلامي، حاميان انقلاب و متوليان آن نسبت به مستضعفان و مسلمانان داراي وظيفه‌اند.
4) اگر انقلاب در كشور محصور باشد، عزم جدي قدرت‌هاي جهاني مبني بر شكست انقلاب تحقق مي‌يابد.
5) تلاش براي استقلال ملت‌ها از سلطه قدرت‌ها، يك هدف و وظيفه است.
6) انقلاب اسلامي نه تنها نهضتي براي مسلمان‌ها بلكه براي مستضعفين جهان است.
7) با قيام مستضعفين، ابرقدرت‌ها رو به افول خواهند رفت و اين موضوع به صدور انقلاب وابسته است.
 8) با قيام مستضعفين و درك عميق آنها از انقلاب اسلامي نهضتي در مقابل جهان‌خواران شكل خواهد گرفت.
9) انقلاب اسلامي، از طرفي، از ناحيه قدرت لايزال الهي مورد حمايت است و از طرفي مورد توجه ملت‌ها و به ويژه مسلمان‌ها است.
10) انقلاب اسلامي نقطه شروع است و ادامه آن در وراي مرزهاي جغرافيايي است.
11) صدور انقلاب با تكيه بر تبليغ، آگاهي رساندن و انتقال معنويت است و تكيه بر تجهيزات و سلاح مورد توجه نيست.
12) صدور ارزش‌ها و آشنايي مستضعفان با آموزه‌هاي اسلام و حكومت مورد توجه اسلام از محوري‌ترين ابعاد توجه در انديشه صدور انقلاب است.
 لذا در يك جمع‌بندي مي‌توان گفت كه در انديشه امام خميني ضمن اينكه صدور انقلاب يك ضرورت اجتناب‌ناپذير محسوب مي‌شود، همچنين استراتژي صدور انقلاب بر پايه مجموعه‌اي از اهداف و برنامه‌هايي چون الگوسازي،‌ تبليغ، آگاه‌سازي ، آموزش و حمايت از نهضت‌هاي آزادي‌بخش استوار است و هدف اصلي صدور انقلاب، ملت‌ها مي‌باشد. اين چارچوب نظري مي‌تواند دستور كار متوليان انقلاب اسلامي قرار گيرد و با تكيه بر آنها آگاهي، بيداري و همگرايي ملت‌ها به ويژه مسلمان‌ها با آموزه‌هاي انقلاب اسلامي را تقويت كنند.

 
منابع
ـ قرآن كريم
ـ اسپوزيتو، جان.ال. (1372) جنگ خليج فارس، جنبش‌هاي اسلامي و نظم نوين جهاني، ترجمه ضيايي، دانش سياسي، مركز تحقيقات دانشگاه امام صادق(ص)،‌ دفتر مطالعات و تحقيقات سياسي
ـ امام خميني، سيدروح‌الله؛ (1385) صحيفه امام: مجموعه آثار امام خميني(س) تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (مؤسسه چاپ و نشر عروج)
ـ ايزدي، بيژن؛ (1381) درآمدي بر سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، چاپ چهارم، قم: مؤسسه بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبليغات اسلامي)
ـ عميد زنجاني، عباسعلي؛ (1367) انقلاب اسلامي و ريشه‌هاي آن، تهران:‌ نشر كتاب سياسي.
ـ ‌لاريجاني، محمدجواد؛ (1369) مقولاتي در استراتژي ملي، انتشارات انقلاب اسلامي.
ـ‌ مؤسسه فرهنگي قدر ولايت. (1382) 12 دستاورد انقلاب اسلامي
ـ محمدي، منوچهر؛ (در حال انتشار) بازتاب جهاني انقلاب اسلامي
ـ معاونت پژوهشي مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (1374) صدور انقلاب از ديدگاه امام خميني(س)، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر اثار امام خميني (مؤسسه چاپ و نشر عروج)
 
امتیاز دهی
 
 

تعداد بازديد اين صفحه: 2091
   

 

 

 

خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)

مهر حوزه
مجری سایت : شرکت سیگما